افعال انگلیسی با حروف اضافه قسمتسوم | About / Of
افعال انگلیسی با حروف اضافه قسمتسوم هم نشینی حروف اضافه Of , About با افعال را به همراه مثالهای متنوع و کاربردی بررسی میکند.
افعال همنشین با About و Of
بعضی از افعال هم با Of و همینطور با About همنشینی دارند اما دقت داشته باشید که معنای این افعال بسته به حرف اضافه همراهشان متفاوت خواهد بود:
A. dream about…
دیشب خوابت رو دیدم. | I dream about you last night (when I was asleep) |
dream of being something/doing something (= imagine)
اغلب اوقات اینطور فکر می کنم که ثروتمند هستم. | .I often dream of being rich |
B. hear about… (= be told about something)
می دونستی شنبه شب تو کلوب دعوا شده بود؟ | Did you hear about the fight in the club on Saturday night |
hear of… (= know that somebody/something exists)
تام مالدی کیه؟ نظری ندارم. اصلا اسمشو نشنیدم. | Who is Tom Maldey? I’ve no idea. I’ve never heard of him (not heard from him) |
Also: hear from… (= receive a letter or phone call from somebody)
اخیرا از جین خبری داشتی؟ آره، چند روز پیش نامه ای ازش دریافت کردم. | Have you heard from Jane recently? Yes, I got a letter from her a few days ago |
C. think about… and think of…
Think about به این معناست که شما روی مسئله ای تمرکز کردین و دارین اونو ببرسی می کنین:
خیلی جدی به نظر میرسی. به چی داری فکر می کنی؟ | You look serious. What are you thinking about |
Think of بیشتر به معنای به ذهن رسیدن هستش:
ایده خوبیه. چرا به ذهن خودم نرسید؟! | That’s a good idea. Why didn’t I think of that (not think about that) |
وقتی هم که بخوایم نظری رو بدونیم معمولا از Thin of استفاده می کنیم.
نظرت در مورد فیلم چی بود؟ خیلی نظرم رو جلب نکرد. | What did you think of the film? I didn’t think much of it |
در مورد استفاده آخری تفاوت معنایی بین About و Of بسیار ناچیز هست و میشه از About هم استفاده کرد.
و همینطور میتونید بگید :
think of or think about doing something (for possible future actions)
خواهرم داره به کانادا رفتن فکر میکنه. | My sister is thinking of (or about) going to Canada |
D. remind somebody about… (= tell somebody not to forget)
خوشحالم که جلسه رو بهم یادآوری کردی. کلا فراموشش کرده بودم. | I’m glad you reminded me about the meeting. I had completely forgotten it |
remind somebody of… (= cause somebody to remember)
این خونه من رو به یاد خونه ای میندازه که بچگیام توش زندگی میکردم. | This house reminds me of the one I lived in when I was a child |
E. complain (TO somebody) about… (= say that you are not satisfied)
در مورد غذا به مدیر رستوران شکایت کردیم. | We complained to the manager of the restaurant about the food |
complain of a pain, an illness etc. (= say that you have a pain …)
ما دکتر رو خبر کردیم چون جورح از درد شکم شکایت داشت. | We called the doctor because George was complaining of a pain in his stomach |
F. warn somebody of/ about a danger, something bad which might happen
به همه در مورد خطرات سیگار کشیدن هشدار داده شده است. | Everybody has been warned of/about the dangers of smoking |
مقاله افعال انگلیسی با حروف اضافه قسمتسوم کاری بود از تیم آموزش آکادمی آموزش آنلاین زبان انگلیسی 24talk