فعل های دوبخشی Phrasal verbs |بخش ششم
در این بخش به ارائه مثال و بررسی معنی فعل های دوبخشی – بخش ششم همراه با up می پردازیم:
اگر مقاله فعل های دوبخشی – بخش پنجم را مطالعه نکردید پیشنهاد میکنم مطالعه کنید
بخش اول: در مثال های این بخش up معنی معرفی کردن یا ارائه دادن به فعل و جمله اضافه می کند:
مثال:
دیگه نمی خوام در مورد این موضوع چیزی بشنوم. لطفا دیگه مطرحش نکن. | I don’t want to hear any more about this matter. Please don’t bring it up again. |
نکات جالبی در بحث دیروزمون مطرح شد. | Some interesting points came up in our discussion yesterday. |
سارا خیلی خلاقه همیشه ایده های جدید ارائه می ده. | Sarah is very creative. She’s always coming up with new ideas. |
چیزایی که کوین در مورد خودش بهت گفت حقیقت نداره. همه رو از خودش ساخته. | What Kevin told you about himself wasn’t true. He made it all up. |
بخش دوم: در مثال های این بخش upمعنای افزایش به فعل و جمله اضافه می کند.
مثال:
هلن این روز ها خیلی غمگین است. چیکار کنیم که خوشحال تر بشه؟ | Helen is depressed at the moment. What can we do to cheer her up? |
ناراحت به نظر میای! خوشحال باش! | You look so sad! Cheer up! |
دن داره برای سفرش به دور دنیا پول جمع میکنه. | Dan is saving up for a trip round the world. |
وقتی بیدار شدم بارونی بود، اما بعدا هوا صاف شد. | it was raining when I got up, but it cleared up later. |
بخش سوم: در این بخش به بررسی سری دیگر از معانی که up در فعل دوبخشی به فعل و جمله اضافه می کند می پردازیم.
مثال:
موتور آتش گرفت و منفجر شد. | The engine caught fire and blew up. |
نامه رو نخوندم. فقط پاره اش کردم و دور انداختم. | I didn’t read the letter. I just tore it up and threw it away. |
به دوستم حمله کردند و به شدت کتکش زدند. خیلی آسیب دیده بود و باید به بیمارستان می رفت. | A friend of mine was attacked and beaten up a few days ago. He was badly hurt and had to go to hospital. |
بخش چهارم: مثال های بیشتر
تعجب کردم وقتی شنیدم که سو و پاول از هم جدا شدند. | I’m surprised to hear that Sue and Paul have split up. |
هوا خیلی سرد است. دکمه های کتت ببند بعد برو بیرون. | it’s quite cold. Do up your coat before you go out. |
آشپزخونه خیلی خوب به نظر میرسه، ساختنش تموم شده. | The kitchen looks great now that it has been done up. |
اگر معنی یک کلمه رو نمیدونی، توی دیکشنری دنبالش بگرد. | If you don’t know the meaning of a word, you can look it up in a dictionary |
ما در جاده شلوغی زندگی می کنیم، و باید سروصدای زیادی رو تحمل کنیم. | We live on a busy road, so we have to put up with a lot of noise from the traffic. |
منتظر من نمون. نمیخوام معطلت کنم. | Don’t wait for me. I don’t want to hold you up. |
این دوتا برادر خیلی شبیه همند. همه با هم اشتباه میگیرنشون. | The two brothers look very similar. Many people mix them up |
امیدوارم مقاله فعل های دوبخشی – بخش ششم برای شما عزیزان مفید واقع شود . ادامهی این مطلب درفعل های دوبخشی – بخش هفتم قرار دارد
مثال های بیشتر در اینجا
کلاس های آنلاین زبان انگلیسی در خانه به همراه جدیدترین متد های آموزشی در اینجا
موفق باشید
0