فعل های دوبخشی Phrasal verbs – بخش چهارم
در این بخش به ارائه مثال و بررسی معنی فعل های دوبخشی – بخش چهارم که بخش دوم آن ها on و offباشد می پردازیم:
اگر مقاله فعل های دوبخشی – بخش سوم را مطالعه نکردید پیشنهاد میکنم مطالعه کنید
قسمت اول: به کار بردن فعل های دوبخشی با onو off برای صحبت در مورد چراغ ها و ماشین ها:
مثال:
چراغ ها رو روشن بذارم یا خاموش کنم؟ | Shall I Leave the lights on or turn them off? |
یکم آب جوش نیاز داریم، پس زیر کتری رو روشن میکنم. | We need some boiling water, so I’ll put the kettle on. |
بخاری روشنه؟ نه من خاموشش کردم. | ‘Is the heating on?’ ‘No, I switched it off.’ |
هنوز این سی دی رو گوش نکردم. بزارم بخونه؟ | I haven’t listened to this CD yet. Shall I put it on? |
قسمت دوم: به کاربردن on و off برای صحبت کردن در مورد وقایع و اتفاق ها :
go on /اتفاق افتادن
مثال:
این همه سرو صدا برای چیه؟ چه اتفاقی داره میفته؟ | What’s all that noise? What’s going on? |
call something off /کنسل کردن
کنسرت در فضای باز به خاطر وضع آب و هوا کنسل می شد. | The open air concert had to be called off because of the weather. |
put off/به تعویق انداختن
جشن ازدواج تا ماه ژانویه به تعویق افتاده است. | The wedding has been put off until January. |
نمی تونیم تصمیم گیری رو به تعویق بی اندازیم. باید همین حالا تصمیم بگیریم. | We can’t put off making a decision. We have to decide now. |
قسمت سوم: استفاده از on و off برای صحبت کردن در مورد لباس ها:
مثال:
دستام خیلی سرد شده بود به همین خاطر دستکش هام پوشیدم. | My hands were cold, so I put my gloves on. |
یه کاپشن رو در فروشگاه پوشیدم و امتحان کردم اما خیلی خوب اندازه ام نبود. | I tried on a jacket in the shop, but it didn’t fit me very well. |
گرم بود و ژاکتم رو در آوردم. | lt was warm, so I took off my jacket. |
قسمت چهارم: کاربرد ها و معانی مختلف فعل های دوبخشی به همراه off:
مثال:
فردا به پاریس می روم. | Tomorrow I’m off to Paris . |
مارک در 18 سالگی خونه رو ترک کرد و به کانادا رفت. | Mark left home at the age of 18 and went off to Canada. |
set off به راه افتادن/شروع کردن سفر
خیلی زود راه افتادیم که به ترافیک نخوریم. | We set off very early to avoid the traffic. |
take off /بلند شدن هواپیما
پس از یک تاخیر طولانی هواپیما نهایتا بلند شد. | After a long delay the plane finally took off. |
see somebody off/کسی رو بدرقه کردن
هلن می خواست به سفر بره. به ایستگاه رفتیم که بدرقه اش کنیم. | Helen was going away. We went to the station with her to see her off. |
امیدوارم مقاله فعل های دوبخشی – بخش چهارم برای شما عزیزان مفید واقع شود . امیدوارم مقاله فعل های دوبخشی – بخش سوم برای شما عزیزان مفید واقع شود . ادامهی این مطلب درفعل های دوبخشی – بخش پنجم قرار دارد
مثال های بیشتر در اینجا
کلاس های آنلاین زبان انگلیسی در خانه به همراه جدیدترین متد های آموزشی در اینجا
موفق باشید