زبان انگلیسی هم همچون زبان فارسی پر از اتفاق ها و اصلاحات بامزه است که کمک می کنه با یک جمله یک تعریف طولانی تر رو به مخاطبتون برسونید. مثلا ما در زبان فارسی میگیم «آهسته برو، آهسته بیا که گربه شاخت نزند!»، هم بامزه است و هم خیلی پر کاربرد. پس تعجبی نداره که در زبان انگلیسی هم ما همچین اصطلاحاتی داشته باشیم . البته باید بگم که همه اصطلاحات رایج و عام نیستن بعضی یکم رسمی و بعضی دیگر خوب مناسب عام مردم و یا غیر رسمی تر می باشند. پس در ادامه این مقاله شما با 15 اصطلاح انگلیسی با کلمه گربه آشنا می شوید که پیشنهاد میکنم به هیچ عنوان از دست ندید.


گربه ها از زمان های قدیم نقش بسزایی در سبک زندگی ما داشته اند، مجسمه های زیادی ازشون در تاریخ به یادگار مونده به طور مثال مصری ها از قدیم گربه ها رو عبادت می کردن . همین امروزه که ما داریم در دنیای شبکه های اجتماعی روزها و شب هامون و سپری میکنیم ، بسیاری از همین گربه ها برای خودشون اکانت های پرطرفداری رو دست و پا کردند که این نشون از نقطه مشترک زمان حالمون با قدیم مصری ها داره. حالا همه ما میدونیم این پررنگ بودن آنها در سبک زندگی انسان ها حتی در اصطلاحات هم دیده می شه. ولی خوب یکم گیج کننده است توی یک جمله نامتعارف میگیم آهسته برو، آهسته بیا که گربه شاخت نزنه، خوب این کاملا مشخصه اگه به شکل تک کلمه ای بخواهیم ترجمه اش کنیم هیچ فهم صحیحی از جمله به دست نمیاد. پس لازمه به مفهوم جمله ( اصطلاح ) اشنایی پیدا کنیم. اصطلاحات دانش بسیار تاثیر گذاری هستند که کمک میکنه به درک بهتری از جملات برسیم و حتی سلیس بودن و روان صحبت کردن شما هم به سطح بالاتری ارتقا پیدا کند.

در ادامه شما با 15 اصطلاح انگلیسی با کلمه گربه با معنی فارسی و انگلیسی می توانید آشنا شوید:

15 اصطلاح زبان انگلیسی با گربه

Be the cat’s whiskers/pyjamas ) informal )

To be the best thing, person, idea, etc.
برای اینکه بهترین چیزی، شخص یا هر ایده ای باشید.


Raining cats and dogs (informal)
باران شدید


(Has the) cat got your tongue? (informal)
Said to somebody, especially a child, who stays silent when expected to speak, for example after being asked a question. What’s the matter? Cat got your tongue?
وقتی انتظار دارید کسی چیزی بگه و یهویی ساکت میمونه مخصوصا برای کودکان


Curiosity killed the cat (saying)
used to tell somebody not to ask questions or try to find out about things that do not concern them.
برای اینکه به کسی بگویید سوالی درموردش نپرس یا دنبال چیزی نباشید ، جای نگرانی نیست.


Let the cat out of the bag
to tell a secret carelessly or by mistake. I wanted it to be a surprise, but my sister let the cat out of the bag.
وقتی یک راز به شکل اتفاقی یا بر اساس اشتباه برملا می شه.


Like a cat on hot bricks (British English)
Very nervous. She was like a cat on hot bricks before her driving test.
خیلی خیلی عصبانی


Like a cat that’s got the cream (British English)
Very pleased with yourself. She looked like a cat that’s got the cream. She was almost purring with pleasure.
وقتی از خودتان بسیار راضی هستید.


Like herding cats (informal)
Used to describe a very difficult task, especially one that involves organising people. Managing a political party is a lot like herding cats.
استفاده می شود برای توصیف یک کار بسیار دشوار ، به ویژه یک کار که شامل سازماندهی افراد است.


Look like something the cat brought/dragged in (informal)
A person that looks look dirty and untidy.
به فردی گفته می شود که کثیف و نامرتب است


No room to swing a cat (informal)
When somebody says there’s no room to swing a cat, they mean that a room is very small and that there is not enough space.
این برای وقتی استفاده می شه که یک اتاق اصلا جای خالی و فضای مناسبی رو نداره.


Not have/stand a cat in hell’s chance (of doing something)
To have no chance at all.
وقتی شانس باهات یار نیست.


Play (a game of) cat and mouse with somebody, play a cat-and-mouse game with somebody
To play a cruel game with somebody in your power by changing your behaviour very often, so that they become nervous and do not know what to expect. He thought the police were playing some elaborate game of cat and mouse and waiting to trap him.
موش و گربه بازی کردن، مثل تعقیب و گریز پلیس و تلاش برای دستگیری فردی که رفتار نامناسب داشته است.


Put/set the cat among the pigeons (British English)
To say or do something that is likely to cause trouble. Then she told them she was dropping out of college. That really set the cat among the pigeons.
گفتن یا انجام کاری که احتمالاً باعث دردسر شود


There’s more than one way to skin a cat (saying, humorous)
There are many different ways to achieve something.
برای رسیدن به موفقیت راه های زیادی وجود دارد.


When the cat’s away the mice will play (saying)
People enjoy themselves more and behave with greater freedom when the person in charge of them is not there.
مردم بیشتر از خود لذت می برند و وقتی فرد مسئول در آنجا نباشد ، با آزادی بیشتری رفتار می کنند.