حروف اضافه با اصطلاحات زمانی on at in
حروف اضافه با اصطلاحات زمانی on at in برای کاربرد در on time, in time و in the end, at the end
On time
عبارت On time به معنی سر وقت بودن است و هنگامی از آن استفاده می کنیم که اتفاق و یا رخدادی دقیقا در زمانی که قرار بوده انجام شود اتفاق افتاده است. به جملات زیر توجه کنید:
قطار 11:45 به موقع حرکت کرد. | The 11. 45 train left on time. |
ساعت 7:30 شما را ملاقات خواهم کرد. | I’ll meet you at 7. 30. |
بسیار خوب، اما لطفا وقت شناس باشید. | Ok, but please be on time. |
توجه داشته باشید که متضاد عبارت On time عبارت Late است:
وقت شناس باش. دیر نکنی. | Be on time. Don’t be late. |
In time
عبارت In time به این معناست که ما برای انجام به موقع کاری زمان خواهیم داشت. به بیان دیگر زودتر از موعد و یا رخدادی حاضر خواهیم بود. به جملات زیر دقت کنید:
آیا پیش از شام به خانه باز می گردی؟ | Will you be home in time for dinner? (soon enough for dinner) |
عجله دارم. می خواهم زودتر به خانه برسم تا بازی را تماشا کنم. | I’m in a hurry. I want to get home in time to see the game on TV. |
برای درک بهتر معنی عبارت In time توجه داشته باشید که متضادش عبارت Too late است:
آنقدر دیر به خانه رسیدم که نتوانستم بازی را ببینم. | I got home too late to see the game on TV. |
At the end (of something)
عبارت At the end برای بیان پایان بازه های زمانی و یا رخدادها به کار می رود:
At the end of the month, At the end of January, At the end of the game, at the end of the film,
به جملات زیر توجه کنید:
در پایان کنسرت، همه دست زدند. | At the end of the concert, everyone applauded. |
بازیکنان در آخر بازی با هم دست دادند. | The players shook hands at the end of the game. |
حروف اضافه با اصطلاحات زمانی on at in :
توجه داشته باشید که در این حالات نمی توانیم از عبارت In the end استفاده کنیم و همینطور به یاد داشته باشید که متضاد عبارت At the end عبارت At the beginning است:
اوایل ژانویه به سفر خواهم رفت. | I’m going away at the beginning of January. |
In the end
عبارت In the end به معنای سرانجام است و برای بیان نتیجه و نتیجه گیری کردن به کار برده می شود. به جملات زیر توجه کنید:
مشکلات خیلی زیادی با ماشینمان داشتیم. در آخر فروختیمش. | We had a lot of problems with our car. We sold it in the end. (finally, we sold it) |
او عصبانی و عصبانی تر شد. سر انجام اتاق را ترک کرد. | He got more and more angry. In the end he just walked out of the room. |
آلن نمی توانست تصمیم یگیرد که برای تعطیلات کجا سفر کند. آخر سر هم جایی نرفت. | Alan couldn’t decide where to go for his holidays. He didn’t go anywhere in the end. |
مثال های بیشتر رو میتوانید در اینجا ببینید
آکادمی اموزش انلاین روشی جدید در ایدگیری زبان انگلیسی، برای اطلاعات بیشتر اینجا رو کلیک کنید