اگر اصطلاحات متداول در زبان انگلیسی را نمی‌فهمید، واقعا سخت است که مثل یک گوینده بومی ارتباط برقرار کنید. در این مقاله، ما ۳۰ مورد از اصطلاح پرکاربرد انگلیسی را به شما آموزش خواهیم داد که شما نیاز دارید در گفتگوهای خود از آن ها استفاده کنید. اما در ابتدا باید یاد بگیرید که اصطلاحات به چه معنی هستند.

اصطلاح انگلیسی چیست؟

اصطلاحات انگلیسی گروهی از کلماتی هستند که معنای آن از نگاه کردن به کلمات به تنهایی مشخص نیست.

آن‌ها در طول زمان توسعه‌یافته اند و بنابراین ممکن است برای شما تصادفی به نظر برسند. اصطلاحات انگلیسی اغلب به قیاس و استعاره تکیه می‌کنند.
چون آنها اغلب در زبان انگلیسی روزمره به کار می‌روند، اگر آن‌ها را نمی‌شناسید، درک مفهموم آن ها تقریبا غیرممکن است. یادگیری اصطلاح پرکاربرد انگلیسی به شما کمک می‌کند در موقعیت‌های مختلف به طور مناسب ارتباط برقرار کنید، چه در یک مسابقه بسکتبال، هنگام مطالعه یا بیرون رفتن.
کلید درک اصطلاحات انگلیسی این است که هرگز به آن‌ها نگاه نکنید و یا آن‌ها را با معنی تحت‌اللفظی بخوانید. در عوض، شما باید آن‌ها را در متن یاد بگیرید تا بتوانید معنای واقعی آن‌ها را درک کنید.

۳۰ اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

همانطور که در بالا اشاره شد، کلمات در اصطلاحات انگلیسی اغلب در زمان ترجمه به طور تصادفی یا عجیب به نظر می‌رسند. این بدین معنی است که ایجاد ارتباط بین این عبارات انگلیسی و معانی آن‌ها دشوار است، که باعث می‌شود به خاطر سپردن آن ها سخت باشد.
بنابراین در این مطلب از آموزش اصطلاح پرکاربرد انگلیسی، اصطلاحات رایج را در موضوعات متداول سازماندهی کردیم. این “گروه‌بندی” یا “chunking” نامیده می‌شود، یک تکنیک حفظ کردن موثر که از تداعی معانی بین کلمات استفاده می‌کند تا آن‌ها را در ذهن نگه دارد
ما با اصطلاحات انگلیسی شروع می‌کنیم که دارای چند فعل رایج هستند و بعد از آن حروف اضافه رایجی که ممکن است از قبل معنای آن ها را تشخیص دهید.سپس با اصطلاحات و عبارات متداول برای پول ادامه خواهیم داد.

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی با افعال رایج

Hit the books.1

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اگر بخواهیم تحت اللفظی این اصطلاح را معنی کنیم به معنی ضربه فیزیکی، مشت زدن و یا سیلی زدن به کتاب‌هایی است که می خوانید! با این حال، این یک اصطلاح رایج انگلیسی در میان دانشجویان، به ویژه دانشجویان کالج آمریکایی است که مطالعات زیادی برای انجام این کار دارند. معنای این کلمه به سادگی “مطالعه کردن” است، و راهی برای گفتن به دوستانتان است که قصد مطالعه کردن دارید.

این می‌تواند برای امتحان نهایی، آزمون میان دوره یا حتی آزمون انگلیسی استفاده شود.

مثال:

Sorry but I can’t watch the game with you tonight, I have to hit the books. I have a huge exam next week

Hit the sack.2

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

درست مانند اولین عبارت، معنای لفظی آن ضربه فیزیکی یا کتک زدن یک کیسه (کیسه بزرگی که معمولا برای حمل اشیا به صورت فله ای از جمله آرد، برنج یا حتی خاک استفاده می‌شود). اما Hit the sack  به معنای رفتن به رختخواب است، و شما از این اصطلاح می توانید برای گفتن به دوستان یا خانواده تان که واقعا خسته هستید، پس باید بخوابید استفاده کنید.

به جای این اصطلاح می‌توانید از hit the hay نیز استفاده کنید.

مثال:

“It’s time for me to hit the sack, I’m so tired”

Twist someone’s arm.3

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

این اصطلاح به صورت تحت اللفظی به معنای آن است که بازوی یک فرد را بگیرید و آن را بچرخانید، که اگر معنای کلمه به کلمه آن را قبول کنید واقعا دردناک خواهد بود! اگر این اصطلاح به کار برده شود به این معنی است که کسی کار بزرگی انجام داده‌است که شما را متقاعد کند کاری را که ممکن است تمایلی برای انجام دادن نداشته باشید را انجام دهید.

و اگر شما از این اصطلاح استفاده کنید به این معنی است که شما در متقاعد کردن طرف مقابل عالی هستید، و بالاخره پس از این که از آن‌ها درخواست کردید، توافق کردند که کار پیشنهاد شده شما را انجام دهند.

“Jake, you should really come to the party tonight”
“You know I can’t, I have to hit the books (study)”
“C’mon, you have to come! It’s going to be so much fun and there are going to be lots of girls there. Please come”
“Pretty girls? Oh all right, you’ve twisted my arm, I’ll come”

Stab someone in the back.4

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اگر ما این اصطلاح را به صورت تحت‌اللفظی در نظر بگیریم، می‌توانیم به دردسر زیادی بیفتیم، چون این کار به معنای گرفتن چاقو یا یک شی تیز دیگر و قرار دادن آن در پشت یک فرد است.

با این حال، به عنوان یک اصطلاح، Stab someone in the back  به معنای آسیب زدن به کسی که به ما نزدیک بوده و به ما اعتماد کرده اما مخفیانه به آن‌ها خیانت کرده و اعتماد آن‌ها را از بین رفته است. انگلیسی ها فردی را که این کار را انجام می‌دهد، back stabber  صدا می‌زنند!

مثال:

 “Did you hear that Sarah stabbed Kate in the back last week”
“No! I thought they were best friends, what did she do”
“She told their boss that Kate wasn’t interested in a promotion at work and Sarah got it instead”
“Wow, that’s the ultimate betrayal! No wonder they’re not friends anymore”

Lose your touch.5

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

در واقع، این اصطلاح به صورت کلمه به کلمه بدین معنی است که دیگر توانایی لمس کردن و یا احساس کردن با انگشتان یا دستان را ندارید. اما این اصطلاح پرکاربرد انگلیسی واقعا به این معنی است که شما توانایی یا استعداد خود را زمانی که با چیزها، افراد یا شرایط سروکار دارید از دست می‌دهید.

وقتی از این اصطلاح استفاده می کنیم که شما در یک مهارت یا استعداد خوب هستید، اما نمی توانید از آن استفاده کنید.

مثال:

“I don’t understand why none of the girls here want to speak to me”
“It looks like you’ve lost your touch with the ladies”
“Oh no, they used to love me, what happened”

Sit tight.6

این اصطلاح پرکاربرد انگلیسی یک مثال عالی از این است که چرا شما نمی‌توانید اصطلاحات زبان انگلیسی را به صورت کلمه به کلمه ترجمه کنید. به صورت تحت اللفظی این اصطلاح به معنای آن است که شما بدن خود را به شکلی محکم فشار می‌دهید که نشان می دهد شما خیلی راحت نیستید.

اما اگر یک نفر به شما بگوید که Sit tight ، از شما می‌خواهند صبورانه منتظر بمانید و تا زمانی که اطلاعاتی ندارید اقدامی نکنید.

مثال:

“Mrs. Carter, do you have any idea when the exam results are going to come out”
“Who knows Johnny, sometimes they come out quickly but it could take some time. You’re just going to have to sit tight and wait”

Pitch in.7

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

این اصطلاح پرکاربرد انگلیسی در واقع هیچ معنایی ندارد اگر شما بخواهید به صورت کلمه به کلمه آن را معنی کنید. اما در واقع این اصطلاح به معنی مشارکت دادن به چیزی یا شخصی و یا پیوستن به آن است.

مثال:

“What are you going to buy Sally for her birthday”
“I don’t know. I don’t have much money”
“Maybe we can all pitch in and buy her something great”

صحبت‌های گفته‌شده در بالا نشان می‌دهد که هر یک از دوستان سالی باید کمی پول داشته باشند تا بتوانند یک هدیه بزرگ‌تر و بهتر با هم بخرند.

Go cold turkey.8

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

این اصطلاح پرکاربرد انگلیسی عجیب و غریب است؟ خوب، حق با شماست.  ریشه‌های این اصطلاح پرکاربرد انگلیسی عجیب است و . Go cold turkey  به معنای ترک ناگهانی یا توقف رفتار اعتیاد آور یا خطرناک مانند سیگار کشیدن یا نوشیدن الکل است.

گفته می‌شود که این عبارت انگلیسی از اوایل قرن بیستم شروع شده‌است و پیشنهاد می‌کند شخصی که ناگهان چیزی اعتیاد آور مانند مواد مخدر یا الکل را ترک کند – از اثرات جانبی آن رنج می برد و باعث می شود احساس یک بوقلمون خام و نپخته را بکنند! این شامل پوست سفید (خیلی سفید) و پوست دانه‌دانه (برجستگی کوچک روی پوست وقتی که ما سرد یا بیمار هستیم) می‌شود.

مثال:

“Shall I get your mom a glass of wine”
“No, she’s stopped drinking”
“Really, why”
“I don’t know. A few months ago, she just announced one day she’s quitting drinking”
“She just quit cold turkey”
“Yes, just like that”

Face the music.9

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

در ترجمه کلمه به کلمه، facing the music به معنای تبدیل بدن شما به جهت موسیقی و مواجه شدن با آن است. اما اگر دوست یا پدر و مادرتان به شما بگویند که face the music ، معنای خشن تری دارد!

این اصطلاح پرکاربرد انگلیسی به معنی “رویارویی با واقعیت” یا برخورد با واقعیت شرایط و پذیرفتن تمام عواقب، خوب یا بد (اما اغلب بد) است. شاید از چیزی دوری کرده‌اید چون شما مطمئن نیستید و یا از نتیجه ترس دارید. شاید شما به معلم خود دروغ گفته باشید و او حقیقت را کشف کرده باشد و حالا شما باید Face the music  کنید و مجازات را قبول کنید!

مثال:

“I can’t understand why I failed math”
“You know you didn’t study hard, so you’re going to have to face the music and take the class again next semester if you really want to graduate when you do”

20. اصطلاح پرکاربرد انگلیسی Ring a bell

اگر به معنای تحت‌اللفظی به اصطلاح Ring a bell نگاه کنیم، معنای آن فقط این است که: شما می‌توانید زنگ مدرسه را بزنید تا به دانش آموزان بگویید که وقت رفتن به کلاس است یا زنگ در خانه را بزنید.
اما این اصطلاح به این معنی است که کسی چیزی را ذکر کرده‌است که برای شما آشناست، شاید قبلا هم آن را شنیده باشید. به عبارت دیگر، وقتی کسی چیزی می‌گوید که شما باور دارید در گذشته آن را شنیده اید، زنگ‌های هشدار شروع به زنگ زدن می‌کنند و شما سعی دارید به خاطر بیاورید که این نام و مکان چرا آشنا به نظر می‌رسد.

مثال:

“You’ve met my friend Amy Adams, right”
“Hmmm, I’m not sure, but that name rings a bell. Was she the one who went to Paris last year”

Blow off steam.11

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

در واقع فرد نمی‌تواند بخار را منفجر کند(blow off steam) (هوای گرم شده از آب جوش) تنها تجهیزات الکتریکی می‌تواند( لوازم برای آب جوش یا قهوه) پس وقتی کسی بخار را منفجر می‌کند چه معنایی دارد؟

اگر احساس عصبانیت می‌کنید، استرس دارید و یا احساسات قوی خود را تجربه می‌کنید و می‌خواهید از آن‌ها خلاص شوید تا احساس بهتری داشته باشید، با انجام کاری از قبیل ورزش کردن برای رهایی از استرس، بخار را منفجر خواهید کرد.

مثال:

“Why is Nick so angry and where did he go”
“He had a fight with his brother, so he went for a run to blow off steam”

Cut to the chase.12

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

وقتی کسی به شما Cut to the chase  می‌گوید، به این معنی است که خیلی طولانی حرف می‌زنید و موضوع اصلی را نمی گویید. زمانی که فرد از این عبارات استفاده می‌کند، در واقع به شما می‌گوید که عجله کنید و بدون گفتن تمام جزئیات به بخش مهم اشاره کنید. دقت کنید که چطور از این اصطلاح پرکاربرد انگلیسی استفاده می‌کنید، چون اگر هنگام صحبت با کسی مثل یک استاد دانشگاه و یا رئیس تان از آن استفاده کنید، بی‌ادبی و بی‌احترامی است.

اگر با گروهی از مردم صحبت مانند کارمندان خود می‌کنید و این اصطلاح را به کار می برید به این معنی است که چند چیز وجود دارد که باید گفته شود، اما زمان بسیار کمی وجود دارد، بنابراین شما به بخش‌های مهم اشاره می کنید تا همه متوجه شوند.

“Hi guys, as we don’t have much time here, so I’m going to cut to the chase. We’ve been having some major problems in the office lately”

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی با حروف اضافه رایج

حروف اضافه کلماتی هستند که نشان می‌دهند یک چیز در ارتباط با دیگری است. اینها شامل کلمات up, on  و over هستند که در اصطلاحات زیر می‌بینید.

Up in the air.13

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

وقتی به چیزی در هوا فکر می‌کنیم، این ایده را داریم که چیزی در آسمان شناور است یا پرواز می‌کند، شاید هواپیما یا بالن. اما واقعا اگر کسی به شما بگوید که Up in the air به این معنی است که این چیزها ناامن یا نامطمئن هستند.

مثال:

“Jen, have you set a date for the wedding yet”
“Not exactly, things are up in the air and we’re not sure if our families can make it on the day we wanted. Hopefully we’ll know soon and we’ll let you know as soon as possible”

On the ball.14

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اگر به این اصطلاح انگلیسی نگاه کنید، به معنی ایستادن یا نشستن بر روی یک توپ است؛ اما چه کسی این کار را می‌کند؟

اگر On the ball هستید، به این معنی است که شما خیلی سریع چیزهای ویژه‌ای را درک می‌کنید، بسیار آماده برای چیزی یا واکنشی سریع (و درست)به یک وضعیت هستید.

به عنوان مثال، اگر می‌خواهید عروسی خود را برنامه‌ریزی کنید که هنوز یک سال فاصله دارد و شما تقریبا تمام برنامه‌ریزی آن را تمام کرده‌اید، قطعاOn the ball هستید چون افراد زیادی آماده نیستند!

مثال:

“Wow, you’ve already finished your assignments? They aren’t due until next week, you’re really on the ball. I wish I could be more organized”

Get over something.15

اگر در مورد آن فکر کنید، ممکن است به صورت معنای کلمه به کلمه، عبور از یک حصار باشد، اما این طور نیست که این عبارت عموما در زبان انگلیسی استفاده می‌شود.
تصور کنید که زمان واقعا سختی را سپری می‌کنید، مثل قطع رابطه با دوست دختر یا دوست پسر تان که سخت است. اما در نهایت زمانی که زمان می‌گذرد و شما دیگر به مشکلات قبلی خود فکر نمی‌کنید، به این معنی است که شما دیگر نگران آن نیستید و دیگر به طور منفی بر شما تاثیر نخواهد گذاشت. همچنین ممکن است بر روی یک بیماری غلبه کنید، که به این معنی است که شما کاملا بهبود پیدا کرده اید.

مثال:

“How’s Paula? Has she gotten over the death of her dog yet”
“I think so. She’s already talking about getting a new one”

اصطلاحات پرکاربرد انگلیسی در مورد پول

Look like a million dollars/bucks.16

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اگر واقعا بتوانیم به یک میلیون دلار نگاه کنیم عالی نیست؟ ما ثروتمند خواهیم بود، اما اینطور نیست. اگر کسی به شما بگوید Look like a million dollars/bucks، باید آن را به عنوان یک تعریف بزرگ تلقی کنید چون به این معنی است که شما فوق‌العاده جذاب به نظر می‌رسید.

در حالی که گاهی از این اصطلاحات انگلیسی برای افراد استفاده می‌کنیم، معمولا برای تعریف زنان استفاده می‌شود. و در حالی که برخی از دوستان مونث شما ممکن است هر روز زیبا به نظر برسند، باید این عبارات انگلیسی را برای زمانی که واقعا تلاش کرده‌اند و در یک موقعیت ویژه، مثل جشن رقص یا یک مراسم عروسی زیبا به نظر می رسند استفاده کنید.

مثال:

“Wow, Mary, you look like a million dollars/bucks this evening. I love your dress”

Born with a silver spoon in one’s mouth.17

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

کسی که از خانواده‌ای ثروتمند و موفق امده باشد.

مثال:

 “John was born with a silver spoon in his mouth. His parents bought him everything he wanted and sent him to the best private schools.”

To go from rags to riches.18

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

از فقیر بودن تا داشتن پول زیاد.

مثال:

“Actor Jim Carrey went from rags to riches. At one time, he was living in a van, but he continued to work hard and eventually became one of the highest-paid comedians in the world.”

Pay an arm and a leg for something.19

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

زمانی که پول زیادی بابت چیزی بپردازید. همچنین می‌توانید بگویید : “costs an arm and a leg.”

مثال:

“The price of chocolate has doubled. I nearly paid an arm and a leg for a small candy bar.”

“Chocolate costs an arm and a leg now.”

To have sticky fingers.20

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

دزد بودن.

مثال:

 “The manager fired the cashier because he had sticky fingers. He stole more than $200 in a month”

To give a run for one’s money.21

برای رقابت با فردی در سطح خودشان و اینکه آن‌ها واقعا برای برنده شدن تلاش می‌کنند.

مثال:

 “Joe really gave me a run for my money in the chess tournament. He almost beat me”

To pony up.22

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

پرداخت پول برای چیزی یا تعیین یک بدهی.

مثال:

“Pony up and give me the $5 you owe me”
“I told my roommate Jane to pony up her portion of the rent money”

To ante up.23

پرداخت به یک نفر (شبیه pony up)
عبارت To ante up از بازی پوکر می‌آید، که در آن بازیکنان قبل از پرداختن پول، کارت‌ها را پخش می کنند. اگر این عبارت آشنا به نظر برسد، علتش این است که  ante به معنای قبل نیز هست.
در طول زمان، این اصطلاح برای اشاره به هر نوع پرداخت یک فرد بدهکار نه فقط در بازی پوکر استفاده می شد.

“You’d better ante up and give me that $10 I loaned you last week”

همچنین می‌تواند برای اشاره به خدمات دیگر علاوه بر پولی که یک نفر بدهکار است، به کار رود.

Joe: “I’m tired of doing the housework by myself. You need to ante up or find a new roommate”
Thomas: “I’m sorry. I’ll help more around the house”

در این جمله، جو از ante استفاده می‌کند تا به این معنی باشد که توماس باید شروع به کمک به کارهای خانه کند.
عبارت مشابه to up the ante است که به معنی بالا بردن مخاطرات / افزایش شرط است .در پوکر، وقتی مردم مبلغ خوانده شده را بالا می‌برند، آن‌ها پول بیشتری نسبت به شخصی که قبل از آن‌ها شرط بسته پیشنهاد می کنند. این به طور مشابه در مکالمه روزمره استفاده می‌شود، زمانی که فردی یک شرط را بالا می‌برد یا قبول می‌کند که کار بیشتری انجام دهد.

مثال:

“Susan agreed to type up the group report, but Billy upped the ante when he said he’d type, print and deliver the report to Professor Stephens”
“I wanted to place a $10 bet on the soccer match, but Daniel upped the ante and raised the bet to $50”

Break even.24

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

نه به دست آوردن و نه از دست دادن پول.

مثال:

“The trip to the beach cost me $100, but I almost broke even after winning $90 in a contest”

Break the bank.25

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

چیزی که بسیار گران باشد.

مثال:

“Taking a week-long vacation would break the bank. There’s no way I could afford to do it”

To be closefisted.26

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی 

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

کسی که نمی‌خواهد پول خرج کند. مثل آدم خسیس بودن است

مثال:

“Carl is so closefisted, he won’t even buy snacks for the Christmas party”

To go Dutch.27

هر کسی پول غذای خود در رستوران پول پرداخت می‌کند.

مثال:

“We had a date last night and we went Dutch. I paid for my coffee and she paid for her salad”

Shell out money/to fork over money.28

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

اصطلاح پرکاربرد انگلیسی

پرداخت پول برای چیزی (معمولا گران‌قیمت)

مثال:

“I wish I didn’t buy that new car now that I’m shelling out $1,000 a month in payments”
“She had to fork over a lot of money for traffic fines last month”

Midas touch.29

برای اینکه بتوانید به راحتی پول به دست آورید. این عبارت از داستان the story of King Midas  نشات می‌گیرد که به هر چیزی که دست می‌زد به طلا تبدیل می کرد.

مثال:

“Jane really has the Midas touch. Every business she starts becomes very successful”

In the red/In the black.30

برای زمانی که پول بیشتری از آنچه که به دست می آورید از دست بدهید.

مثال:

“I’m in the red this month after paying that speeding ticket. I’ll need to find some work over the weekend for extra money”

متضاد این اصطلاح پرکاربرد انگلیسی به این معنی است که شما پول بیشتری از آنچه که خرج کرده‌اید به دست آورده اید.

مثال:

 “After working a couple of small jobs over the weekend, I earned an extra $500 and am back in the black”

برای خواندن مقالات بیشتر می توانید به سایت آکادمی آنلاین آموزش زبان 24talk مراجعه کنید.

منبع :zabannegar
نویسنده :penta zoom