40 عبارت نوشتاری کاربردی زبان انگلیسی
کسی میتونه خوب بنویسه که جدا از اینکه خودش بدونه راجب چی حرف میزنه ابزار زبانی بیان اون ایدهها رو هم داشته باشه و این قضیه خصوصا راجب زبان دوم خیلی بیشتر به چشم میاد و اهمیت داره چون ما ممکنه دقیقا بدونیم راجب چی حرف بزنیم اما اون ابزار زبانی و کلمات و عباراتی رو که نوشتن یه بحث خوب و منطقی لازمه در دست داشته باشیم. در این قسمت میخواهیم 40 عبارت نوشتاری کاربردی زبان انگلیسی رو برای شما بیان کنیم.
بخش اول راجب عبارتهایی است که به ما برای صحبت کردن راجب ایدههای اصلی کمک میکنه:
1) In order to :
در فارسی به معنای به منظوره، برای
برای اینکه بتونیم X رو بفهمیم اول لازمه که Y رو متوجه بشیم | Example: “In order to understand X, we need first to understand Y.” |
2) In other words :
به معنی به عبارت دیگه، وقتی که بخوایم یه چیزی رو گفتیم و به یه شکل دیگه و متفاوتتری بیانش کنیم از این عبارت استفاده میکنیم
قورباغهها دو زیست هستن به عبارت دیگه هم در خشکی و هم در آب زندگی میکنن | Example: “Frogs are amphibians. In other words, they live on the land and in the water.” |
3) To put it another way:
تقریبا مترادف In other words هست و به معنی به بیان یا عبارت دیگر هست و معمولا این عبارت وقتی استفاده میشه که ما قبلا راجب یک چیز پیچیده صحبت کردیم و حالا حس میکنیم اگر یه جور دیگه بیانش کنیم ممکنه خواننده متن ما اون قضیه رو بهتر متوجه بشه .
گیاهان بر فتوسنتز متکی هستن به عبارت دیگه اونها بدون خورشید خواهند مرد. | Example: “Plants rely on photosynthesis. To put it another way, they will die without the sun.” |
4) That is to say :
به این معنا. بیشتر جاهایی استفاده میشه که ما یک اطلاعات یا جزئیات بیشتری رو برای توضیح بیشتر به یک موضوعی اضافه کنیم
نهنگها جز پستانداران هستن به این معنا که اونها باید هوا تنفس کنن | Example: “Whales are mammals. That is to say, they must breathe air.” |
5) To that end :
به آن منظور، برای، به خاطره
مدت طولانی که جانور شناسان میخواهن بدونن که حیوانات چطور با هم ارتباط برقرار میکنن و به همان منظور یا به همان خاطر یک مطالعه جدیدی رو آغاز کردن که سعی میکنه صدای خیلیهارو بررسی کنه و همینطور معنای احتمالیشون رو | Example: “Zoologists have long sought to understand how animals communicate with each other. To that end, a new study has been launched that looks at elephant sounds and their possible meanings.” |
بخش دوم میریم سراغ عبارتهایی که این امکان رو میدن که اطلاعات اضافی به قسمتی اضافی کنیم و در این قسمت میتونیم عبارتهای جایگزین رو پیدا کنیم و شما میتونین ازشون بهره ببرین و کمتر از and استفاده کنین توی متنی که مینویسین.
6) Moreover :
علاوه بر این. میتونین از این عبارت در اول جمله استفاده کنین برای اضافه کردن یک اطلاعات یا یا جزئیات جدیدی که میتونه بحث ما رو ساپورت کنه یا چیزی رو که ارائه داریم در این قسمت یک چیزی رو بهش اضافه کنیم که اون رو ساپورت کنه.
علاوه بر این نتایج مطالعه جدیدی، شواهد غیر قابل انکاری رو در تائید هر چیزی ارائه میدهد …. | Example: “Moreover, the results of a recent piece of research provide compelling evidence in support of…” |
7) Furthermore :
به علاوهی، علاوه بر این
به علاوه شواهدی که وجود داره که بیان کننده این است که چند تا …. | Example: “Furthermore, there is evidence to suggest that…” |
8) What’s more :
علاوه بر اینکه
به علاوه این تنها مدرکی نیست که این فرضیه رو تایید میکنه | Example: “What’s more, this isn’t the only evidence that supports this hypothesis.” |
9) Likewise :
به همین صورت، به همین شکل. وقتی که میخواهیم چیزی رو به متن اضافه کنیم که در موافقت است با چیزی که در قبلش گفتیم
دانشمند A به X اعتقاد داره و به همین صورت، دانشمند B هم به صورت کاملا متقاعد کننده ای به نفع این نقطه نظر استدلال میکنه | Example: “Scholar A believes X. Likewise, Scholar B argues compellingly in favour of this point of view.” |
10) Similarly :
به همین صورت
مخاطبین از کارهای جدید Beethoven شوکه شده بودن چرا که خیلی متفاوت بود با چیزهایی که اونها بهش عادت داشتن به همین صورت همهی ما برای متعجب شدن به چیزهای ناآشنا تمایل داریم | Example: “Audiences at the time reacted with shock to Beethoven’s new work, because it was very different to what they were used to. Similarly, we have a tendency to react with surprise to the unfamiliar.” |
11) Another key thing to remember :
به معنی چیز مهم دیگه ای که باید به یاد داشته باشیم. معمولا این عبارت رو به جای also به کار میبریم.
به عنوان یک رمانتیک، Blake طرفدار روابط نزدیکتر بین انسان و طبیعت بود و چیز خیلی مهمتری که باید به یاد داشته باشیم این هست که Blake در زمان انقلاب صنعتی داشت مینوشت که یه تاثیر شگرفی بر روی دنیای اطراف اون داشت | Example: “As a Romantic, Blake was a proponent of a closer relationship between humans and nature. Another key point to remember is that Blake was writing during the Industrial Revolution, which had a major impact on the world around him. |
12) As well as :
به معنی همچنین. به جای عبارت and و also میتونیم ازاین عبارت استفاده کنیم.
دانشمند A استدلالش این بود که به خاطر X هست و همچنین Y | Example: “Scholar A argued that this was due to X, as well as Y.” |
13) Not only… but also :
این عبارت رو وقتی استفاده میکنیم که بخوایم معمولا دو قسمت اطلاعات جدید به متنمون اضافه کنیم و بین این دوتا معمولا اون قسمت دوم تعجب برانگیزتره قسمت اوله و عبارتی که بعد از also میاد یک اطلاعاتی هست که تعجب برانگیزتر قسمتی که بعد Not only اومده.
نه تنها Edmund Hillary موفق شد افتخار اولین صعود به قله اورست رو کسب کنه بلکه به عنوان شوالیه فرمانده در امپراطوری بریتانیا انتخاب شد | Example: “Not only did Edmund Hillary have the honour of being the first to reach the summit of Everest, but he was also appointed Knight Commander of the Order of the British Empire.” |
14) Coupled with :
به همراه، همراه با
همراه با شواهد ادبی آمار تصویر واضحی ترسیم میکند از ….. | Example: “Coupled with the literary evidence, the statistics paint a compelling view of…” |
15) Firstly, secondly, thirdly… :
کلماتی هستن که نشان دهنده ترتیب هستن …
خیلی نکات و شواهد زیادی در تایید این نوع نگرش اولا X، دوما Y، سوما Z | Example: “There are many points in support of this view. Firstly, X. Secondly, Y. And thirdly, Z. |
16) Not to mention/to say nothing of :
به معنی لازم به ذکر نیست. وقتی از این عبارت استفاده میکنیم که بخوایم یک اطلاعات اضافی رو به قسمتتمون اضافه کنیم با یک تاکید بیشتری
جنگ رنج بی سابقه ای رو برای میلیون نفرها شد حالا دیگه تاثیرش بر اقتصاد لازم به ذکر نیست یعنی واضح و کاملا مشخصه | Example: “The war caused unprecedented suffering to millions of people, not to mention its impact on the country’s economy.” |
بخش سوم نشان دهنده کلمات یا عباراتی است که دارای تناقض است. شما وقتی یه بحثی رو پیش میبرید معمولا نظرات متفاوت رو بیان میکنن مثلا X اینو میگه اما Y مخالفت میکنه یا نظرش چیز دیگه ای هست.
17) However :
در حالی که، اما
دانشمند A اینطوری فک میکنه در حالی که دانشمند B به نتایج متفاوتی رسیده | Example: “Scholar A thinks this. However, Scholar B reached a different conclusion.” |
18) On the other hand :
از طرف دیگر
شواهد تاریخی یک موقعیت کاملا مشخصی بیان میکنند و نشان دهنده یک اتفاق خاص یا مشخصی هستن از طرف دیگر یافتههای باستان شناسان نشان دهندهی یک تصویر پیچیده تری هستن از اتفاقی که در اون روز رخ داد | Example: “The historical evidence appears to suggest a clear-cut situation. On the other hand, the archaeological evidence presents a somewhat less straightforward picture of what happened that day.” |
19) Having said that :
با این اوصاف، ناگفته نماند که
تاریخ دانان متفق القول و متفق النظر در دلیلی که به ما میگن اتفاقات X رخ داده یک توافقی که نشان دهنده یک نسخه ای از اتفاقات که بایستی درست باشه ناگفته نماند که یافتههای باستان شناسها داستان دیگری میگه | Example: “The historians are unanimous in telling us X, an agreement that suggests that this version of events must be an accurate account. Having said that, the archaeology tells a different story.” |
20) By contrast/in comparison :
به معنی از طرف دیگه یا در مقابل
به نظر دانشمند A میتونیم بگیم که بر پایه شواهد ناکافی است، از طرف دیگر عقاید و نظرات دانشمند B به نظر منطقی تر میاد | Example: “Scholar A’s opinion, then, is based on insufficient evidence. By contrast, Scholar B’s opinion seems more plausible.” |
21) Then again :
به معنی اما و به یاد داشته باشین وقتی از این عبارت استفاده میکنیم که بخوایم در رابطه با چیزی که قبلش گفتیم شکی بر بیانگیزیم و همچنین به معنی اگرچه هم تونه باشه.
نویسنده A ادعاش اینه که به این دلیل بود که فلان اتفاق افتاد اما به یاد داشته باشین که ممکنه به اون پول داده باشن که این موضوع رو بگه | Example: “Writer A asserts that this was the reason for what happened. Then again, it’s possible that he was being paid to say this.” |
22) That said :
به معنی اگرچه
از قرار معلوم شواهد این نتیجه نشون میدن اگرچه بیشتر شواهدمون در بهترین حالت خیلی قابل اعتماد نیستن. | Example: “The evidence ostensibly appears to point to this conclusion. That said, much of the evidence is unreliable at best.” |
23) Yet :
به معنی با اینحال
قسمت اعظمی از نتیجه گیری علمی بر اساس این مدارک است با این حال من توافق نمیکنم که این شواهد نشان دهنده مهم ترین جنبه این موقعیت هستن | Example: “Much of scholarship has focused on this evidence. Yet not everyone agrees that this is the most important aspect of the situation.” |
بخش چهارم عباراتی هستن که به ما این قابلیت رو میدن که در متنمون شرط هایی نداریم که وابسته به چیزهای دیگهای هستن یا از چیزهای دیگه تاثیر گرفتن.
24) Despite this :
با این وجود، علی رغم
جامعه آماری خیلی کوچیک بود اما با این وجود نتایج خیلی مهم بودن. | Example: “The sample size was small, but the results were important despite this.” |
25) With this in mind :
با در نظر گرفتن به اینکه. وقتی که بخوایم از خوانندمون چیزی رو در نظر بگیره و در سایه اون نکته بعدی رو بعدی رو قرار بده از این اصططلاح استفاده میکنیم.
همینطور که میدونین روشهای آماری که در قرن 19 استفاده میشدن خیلی قابل مقایسه نیستن با روشهای علمی و دقیق امروز و همین موضوع باعث میشه که نتیجه گیری یک کار سختی بشه.حالا با در نظر گرفتن این موضوع بیاین یه نگاهی بندازیم به یه مطالعات جدیدی و ببینیم نتایج چطور با هم متفاوت هستن و این نتایج و مطالعه جدید رو با مطالعه قدیمی مقایسه کنیم | Example: “We’ve seen that the methods used in the 19th century study did not always live up to the rigorous standards expected in scientific research today, which makes it difficult to draw definite conclusions. With this in mind, let’s look at a more recent study to see how the results compare.” |
26) Provided that :
به شرطی که
ممکنه بتونیم از برخی نتایج برای تایید استدلالمون استفاده کنیم. به شرطی که به یاد داشته باشیم محدودیتهای روشهای آماری برای به دست آوردن این نتایج استفاده کردیم. | Example: “We may use this as evidence to support our argument, provided that we bear in mind the limitations of the methods used to obtain it.” |
27) In view of/in light of :
بر اساس . وقتی از این عبارات استفاده میکنیم که یه موضوع دیگهای روشن کرده باشیم.
بر اساس یافتههای تحقیق سال 2013 ما درک بهتری داریم از …. | Example: “In light of the evidence from the 2013 study, we have a better understanding of…” |
28) Nonetheless :
با این حال، با این وجود
مطالعه محدودیتهایی داشت اما با این حال یا با این وجود برای دوران خودش خیلی پیشگامانه بود. | Example: “The study had its limitations, but it was nonetheless groundbreaking for its day.” |
29) Nevertheless :
Example: “The study was flawed, but it was important nevertheless.” |
30)Notwithstanding :
به معنی با این حال، با این وجود
با وجود محدودیتهای روش شناسانه اون مطالعه، مطالعهی بسیار مهمی بود در توسعه فهم ما از چگونگی کارکرد ذهن انسان | Example: “Notwithstanding the limitations of the methodology used, it was an important study in the development of how we view the workings of the human mind.” |
بخش پنجم در مورد عبارتهایی است که با استفاده از اونها میتونیم مثال به متنمون اضافه کنیم. همیشه یادتون باشه یک نگارش خوب یافتن متنی هست که ادعاهاش رو یا استدلالهاشو با مثال پشتیبانی کنه.
31) For instance :
به معنی برای نمونه، به طور مثال
بعضی پرندگان به خاطر هوای بده که مهاجرت میکنن مثلا پرستوها بریتانیا رو ترک میکنن در اوایل زمستان و به سمت جنوب پرواز میکنن | Example: “Some birds migrate to avoid harsher winter climates. Swallows, for instance, leave the UK in early winter and fly south…” |
32) To give an illustration :
به معنی توضیح دادن، مثال ارائه کردن. تصویری ارائه دادن از چیزی که در موردش صحبت میکنیم.
برای اینکه تصویری ارائه بدم از اون چیزی که منظورم هست بیاین یه نگاهی بکنیم به مورد …. | Example: “To give an illustration of what I mean, let’s look at the case of…” |
بخش ششم در مورد عباراتی صحبت میکنیم که نشان دهنده اهمیت هستن.
33) Significantly :
به طور قابل ملاحظهای
Tacitus به طور قابل ملاحظه فراموش میکنه که در مورد شایعاتی که در نسخه Suetonius اومده صحبت بکنه | Example: “Significantly, Tacitus omits to tell us the kind of gossip prevalent in Suetonius’ accounts of the same period.” |
34) Notably :
به طور قابل ملاحظه ای
در تحلیل دانشمند A اعداد و ارقام اصلی به طور قابل ملاحظهای جاشون خالیه وجود ندارن | Example: “Actual figures are notably absent from Scholar A’s analysis.” |
35) Importantly :
به طور خیلی مهمی، به طور قابل ملاحظه ای، مهم تز از همه
مهمتز از همه دانشمند A توسط آقای X استخدام شده بود و احتمالا به همین دلیل تحت فشار بوده که تصویر بهتری از اون موقعیت رو ارائه بده. | Example: “Importantly, Scholar A was being employed by X when he wrote this work, and was presumably therefore under pressure to portray the situation more favourably than he perhaps might otherwise have done.” |
قسمت اخر راجب عباراتی هست که ما با اونها نتیجه گیری میکنیم و در این قسمت ما با استفاده از این عبارات نشون میدیم که هر دو طرف یک بحث یا استدلال رو شنیدیم و حالا داریم نتیجه گیری میکنیم.
36) In conclusion :
درنتیجه
در نتیجه یا در پایان شواهد به طور خاص به نفع استدلال A هستن | Example: “In conclusion, the evidence points almost exclusively to Argument A.” |
37) Above all :
مهم تر از همه. این عبارت نشان دهنده این هست که چیزی رو میخوایم بیان کنیم و از نظر ما از همه چیز مهمتره.
مهمتر از همه به نظر مناسب میرسه که به یاد داشته باشیم که …. | Example: “Above all, it seems pertinent to remember that…” |
38) Persuasive :
متقاعد کننده. یک صفتی هست که معمولا وقتی بخوایم بگیم کدوم بخش از مثلا دو تا استدلال یا نتیجه گیری کدام یک متقاعد کنندهتر هست.
صحبت دانشمند A مبنی بر اینکه Constanze دنبال سود مالی بود به نظر من متقاعد کننده نتیجه گیری برای توضیح اعمال اون بعد از مرگ Mozart | Example: “Scholar A’s point – that Constanze Mozart was motivated by financial gain – seems to me to be the most persuasive argument for her actions following Mozart’s death.” |
39) Compelling :
متقاعد کننده
متقاعد کننده ترین استدلال و نتیجه گیری توسط دانشمند A ارائه شده است | Example: “The most compelling argument is presented by Scholar A.” |
40)All things considered :
بعد از در نظر گرفتن از همه چیز. بعد از اینکه همه چیز رو در نظر گرفتیم و در ادامش نتیجه گیری میکنیم
با در نظر گرفتن همه چیز به نظر منطقی میاد که فرض کنیم …. | Example: “All things considered, it seems reasonable to assume that…” |
امیدوارم مقاله 40 عبارت نوشتاری کاربردی زبان انگلیسی برای شما مفید واقع شده باشد برای خواندن مقالات بیشتر میتونید به مرکز آموزش زبان مجازی 24talk مراجعه کنید.
آموزش آنلاین برای افراد شاغل بسیار ایده آل و منحصر به فرده چون به این کلاس ها در هر زمان و مکانی میتونید به اون دسترسی داشته باشید. در آموزش آنلاین محتوا و مطالب علمی به روز هستند و کلاسها محدودیت ظرفیت ندارن. در آموزش آنلاین از استادان مجرب در حوزههای گسترده جغرافیایی استفاده میشه.
در کلاسهای حضوری ترس اشتباه بودن عقاید و نظرات وجود داره و افراد از بازگو کردن آن ترس دارن ولی در کلاسهای آنلاین دانشجو میتونه بدون ترس اشتباه کنه و باعث کشف و پرورش استعداداش میشه .
آموزش آنلاین با در دست داشتن رسانههای مختلف و یک گوشی همراه به راحتی میتونید از هر ساعت شبانه روز به یادگیری ادامه بدین که نسبت به تدریس سنتی وقت کمتری میگیره و مفید تره .
آموزش آنلاین هزینه کمتری نسبت به کلاسهای حضوری دارن پس راهی برای صرفه جویی و سرمایه گذاریه.
برای خواندن مقالات بیشتر و اطلاعات بیشتر میتونید به آکادمی آنلاین آموزش زبان ۲۴talk مراجعه کنین.
منبع: verbling