Phrasal Verbs فعل های دوبخشی – بخش سوم در انگلیسی
در این قسمت به ارائه توضیح و مثال در رابطه با فعل های دوبخشی – بخش سوم که قسمت دوم آن ها را حرف اضافه out تشکیل می دهد می پردازیم.
اگر فعلهای دو بخشی قسمت دوم را هنوز مطالعه نکردهاید بر روی این لینک کلیک کنید.
قسمت اول: out در مثال های زیر معنای نسوختن و ندرخشیدن رو به فعل اضافه میکنه.
مثال:
ناگهان تمام برق های ساختمان رفت. | Suddenly all the lights in the building went out. |
موفق شدیم آتش رو خاموش کنیم | We managed to put the fire out. |
قبل از رفتن برق هارو خاموش کردیم. | I turned the lights out before leaving. |
به شمع احتیاج نداریم. میتونی خاموشش کنی | We don’t need the candle. You can blow it out. |
در مثال های زیر معانی مختلف فعل work out رو بررسی می کنیم:
مثال:
راچل سه روز در هفته در باشگاه تمرین میکنه. | Rachel works out at the gym three times a week. |
آرزوی موفقیت دارم. امیدوارم همه چیز خوب پیش برود. | Good luck in the future. I hope everything works out well for you. |
صورت حساب کلی 84.60 یورو است، که حساب هر نفر 28.20 میشود. | The total bill for three people is £84.60. That works out at £28.20 each. |
نمیتونم حاصل این ضرب توی ذهنم حساب کنم. باید روی کاغذ انجامش بدم. | 345 x 76? I need to do this on paper. I can’t work it out in my head. |
در ادامه به ارائه مثال های بیشتر از فعل های دو بخشی با حرف اضافه out و معنی اون ها می پردازیم:
مثال:
سرباز ها موظفند که دستورات رو اجرا کنن. | Soldiers are expected to carry out orders. |
دیوید با پدرش قطع رابطه کرد و خونه رو ترک کرد. | David fell out with his father and left home. |
پلیس هیچوقت درنیافت که قتل رو چه کسی انجام داد. | The police never found out who committed the murder. |
در پایان سخنرانی، سخنران برگه های حاوی اطلاعات رو بین حضار پخش کرد. | At the end of the lecture, the speaker gave out information sheets to the audience. |
همینطور که داخل شهر رانندگی میکردیم، راهنمای مسیر توجه مون رو به جاهای دیدنی جلب می کرد. | As we drove through the city, our guide pointed out all the sights. |
در بزرگراه بنزینمون تموم شد. | We ran out of petrol on the motorway. |
مشکلاتی وجود داره که باید حل کنیم. | There are a few problems we need to sort out. |
فکر کردم هم دیگه رو میشناسن اما در نهایت معلوم شد که قبلا همدیگه رو ندیده بودن. | I thought they knew each other, but it turned out that they’d never met. |
شرکت در حال حاضر در حال آزمایش کردن یک سیستم کامپیوتری جدید است. | The company is trying out a new computer system at the moment. |
امیدوارم مقاله فعل های دوبخشی – بخش سوم برای شما عزیزان مفید واقع شود . ادامهی این مطلب در فعل های دوبخشی – بخش چهارم قرار دارد
برای مطالعه مقاله های بیشتر می توانید به صحفه مرکز اموزش رایگان زبان انگلیسی 24talk مراجعه کنید.
0