IELTS Cue Card شماره 4: توصیف یک موقعیت آب و هوایی خاص
IELTS Cue Card شماره 4
امروز هم با یکی دیگر از سوالات مصاحبه مهارت مکالمه آیلتس در خدمت شما هستیم:
Describe an occasion when the weather prevented you from doing something
در ابتدا شما باید در مورد پاسخ این سه سوال صحبت کنید:
چه موقعی بوده؟ | When it was |
چه چیزی باعث شده شما نتونید کارتون رو انجام بدید؟ | Why it prevented your activity |
چه کار کردید؟ | What you did |
و هم چنین در ادامه باید در مورد احساسی که نسبت به این اتفاق داشتید صحبت کنید.
سوالات بخش سوم آیلتس که در ادامه توضیح داده شده:
*Does the weather have any impact on people’s daily activities?
*Why do people do different sports in different seasons?
*What kind of weather do people from your country like?
*Do people from your country talk about weather when they meet for the first time?
پاسخ نمونه
میتونم بگم که خیلی موقعیتای زیادی نبوده که مثلا به خاطر بدی آب و هوا من کاری رو نتونسته باشم انجام بدم. شاید چند باری به خاطر بدی آب و هوا بیرون رفتنم رو برای خرید به تعویق انداخته باشم که دلیلش هم بارش بارون بود ولی خیلی به ندرت پیش اومده که شاید به خاطر این وضعیت کارم رو به تاخیر انداخته باشم.
با این وجود یکی از نمونههایی که به ذهنم میرسه یکبار من از فلوریدا میخواستم به لندن پرواز کنم. همون طور که میدونید جنوب ایالات متحده معروفه به خاطر طوفانهایی که در تابستان داره و اغلب این طوفانها میتونن باعث به تاخیر افتادن پروازها بشن به دلیل خطری که پرواز کردن در هوای طوفانی داره.
چند سال پیش من اونقدر بد شانس بودم که پروازم به خاطر هوای بد کنسل شد. یادم میاد روزی که قرار بود پرواز داشته باشم یه نگاهی به پیش بینی وضع هوا انداخته بودم و البته این طوفان پیش بینی شده بود منتهی احتمال وقوعش رو یه چیزی حدود 30 تا 40 درصد تخمین زده بودن. همین طور وب سایت هواپیمایی که بلیت رو ازش گرفته بودم رو هم چک کردم و به نظر میرسید که پرواز من قراره طبق برنامه بپره و پروازش رو انجام بده. پس من یه تاکسی گرفتم و به سمت فرودگاه راهی شدم.
موقعی که به فرودگاه رسیدم، اوضاع خیلی امیدوارکننده به نظر نمیومد و برد فرودگاه پرواز من رو با یه چند ساعتی تاخیر اعلام کرده بود. یه چندتایی هم از این مسافرای خیلی نگران همش میرفتن از دفترای هواپیمایی بپرسن که برای پرواز چه اتفاقی میفته؟ در اون لحظه هیچ کس خیلی اطلاعات زیادی نداشت ولی همه میگفتن مطمئن باشید حالا شاید با چند ساعت تاخیر پرواز شما انجام میشه.
خیلی زمانی نگذشته بود که اعلام شد وضعیت پروازا از حالت تاخیر به کنسل تغییر پیدا کرده و شما میتونستی ترس رو توی چهره خیلی از مسافرا ببینی و همه متعجب بودن که قراره چقدر در اینجا سرگردان باشن. من خودم براحتی میتونستم از پنجرههای فرودگاه ابرهایی که داشتن جمع میشدن تا طوفان رو شکل بدن ببینم. با توجه به اون ابرایی که من میدیدم اصلا تعجبی نداشت که تمام پروازها و همین طور پرواز من کنسل بشه.
در اون لحظه یه کم احساس درماندگی داشتم اما تصمیم گرفتم که از این فرصت پیش اومده بهترین استفاده رو ببرم و در حالیکه منتظر بودم تا با قسمت اطلاعات خدمات مشتریان تماس بگیرم مصمم شدم تا به تماشای طوفان بشینم.
Sample Answer:
There haven’t been too many occasions when I’ve been prevented from doing something because of the weather. Perhaps I’ll sometimes postpone going out to the store if it’s raining, but most of the time it won’t stop me. However, one such time that comes to mind is when I was flying from Florida to London.
The southern United States are known for having wild thunderstorms in summer, and often it can cause delays to flights because of the inherent danger of flying in stormy weather.
A few summers ago I was unlucky enough to have my flight cancelled because of adverse weather. I remember having a look at the weather forecast on the day I was due to fly. A storm was predicted but only with a 30 to 40 percent likelihood. I also had a look at the airline’s website and it seemed like my flight was going to depart as planned, so I ordered a taxi and made my way to the airport.
Upon arrival, things didn’t look as hopeful. The departures board listed my flight as being delayed by a few hours. A bunch of worried passengers were asking airline representatives what was going to happen with their flight. There wasn’t much information at the time, but everyone was being reassured that their flights were going to depart that day, just with a few hours delay.
Five minutes later the flight’s status changed from delayed to cancelled. You could see the fear in some passengers’ eyes, wondering how long they’d be stranded for.
I could see out of the big terminal windows the menacing storm clouds rolling in. It was no wonder all flights, including mine, were grounded. I felt a little bit helpless, but I decided to make the best of the situation and watch the storm while I was on hold to the customer service hotline.
لغات و اصطلاحات پاسخ نمونه
Postpone (verb)
To decide that something will not be done at the time when it was originally planned, but at a later time.
Example: The exam has been postponed until next Tuesday.
به تاخیر افتادن
امتحان تا سه شنبه بعد به تاخیر افتاده.
Comes to mind (phrase)
If you suddenly remember something or start to think about it, it is said to come to mind.
Example: They asked for my comments, but nothing came to mind.
به ذهن رسیدن
ازم خواستن که نظرمو بگم اما چیزی به ذهنم نرسید.
Wild (adjective)
Something that’s uncontrolled, violent, or extreme. In the case of weather, there is a storm with strong winds.
Example: It was a wild night, with the heaviest rain I’ve ever seen.
وحشی، طوفانی
شب خیلی طوفانی بود با سنگین ترین بارشهایی که من تا حالا دیدهام.
Inherent (adjective)
Something that exists as a basic or natural part of something that is inseparable from it.
Example: There is an inherent weakness in the bridge.
ذاتی، جدانشدنی
یک عیب ذاتی در این پل وجود داره.
Adverse (adjective)
Something that’s negative, unpleasant or harmful and likely to cause problems.
Example: There’s adverse weather conditions forecast for this evening.
مخالف، ناسازگار
برای امروز عصر پیش بینی هوای نامساعد شده است.
Likelihood (noun)
The chance that something will happen.
Example: The likelihood of it being sunny today is very high.
احتمال
احتمال اینی که امروز هوا آفتابی بشه خیلی زیاده.
Make your way (idiom)
If you make your way somewhere, you start physically moving towards it.
Example: We made our way to the front of the line.
راه افتادن
ما به سمت جلو راه افتادیم.
Reassure (verb)
To make someone feel less worried about something.
Example: There’s not much I can do to reassure you.
اطمینان دادن
خیلی کاری نمیتونم بکنم برای اینکه به شما اطمینان بدم.
Stranded (adjective)
If you’re stranded somewhere, you left somewhere with no way of leaving or going somewhere else.
Example: Hundreds of passengers were left stranded at the airport.
سرگردان
صدها مسافر در فرودگاه سرگردان رها شده بودند.
Terminal (noun)
A large building where planes, trains, boats, or busses start and finish a journey.
Example: The airport built a new terminal to handle more passengers.
ترمینال، پایانه
فرودگاه یه پایانه جدید ساخت تا بتونه خدمات بیشتری بده.
Menacing (adjective)
Something that looks like it’s likely to cause harm, or is threatening, or possibly harmful.
Example: The storm looked menacing.
تهدید آمیز، خطرناک
طوفان خیلی خطرناک به نظر میرسید.
Roll in (phrasal verb)
If something rolls in, it means it arrives in large numbers or amounts. It can also mean that a person arrives in a relaxed way despite being late.
Example A: Money started rolling in and the business grew and grew.
Example B: She rolled in to work five hours late and didn’t care.
(A) سرازیر شدن
پول شروع کرد به شمت ما سرازیر شدن و کسب و کارمون همین جور رشد میکرد.
(B) تشریف فرما شدن ( کسی که با یه حالت بی خیالی خاصی خیلی دیر به جایی میرسد)
بعد از 5 ساعت به سر کار تشریف فرما شدن و اصلا هم براش مهم نبود.
No wonder (idiom)
A phrase that’s used to show you’re not surprised by a particular situation or event.
Example: It’s no wonder the children are bored on a long car ride if they have nothing to do.
تعجبی نداره
تعجبی نداره که بچهها از یه سفر طولانی با ماشین خسته بشن اگر کاری برای انجام دادن نداشته باشن.
Grounded (adjective)
Used to describe an aircraft that’ prevented from flying for some reason, usually because of safety, weather, or some other problem.
Example: The aircraft were grounded for a few hours until the storm passed.
زمین گیر شدن
این هواپیماها برای چند ساعتی زمین گیر شدن تا اینکه طوفان تمام شد.
Make the best of (phrase)
If you make the best of it you accept a bad or difficult situation without complaining and try to deal with it as best you can.
Example: I missed my train, so I decided to make the best of it by having a leisurely lunch while I waited for the next train.
نهایت استفاده رو بردن
قطارمو از دست دادم و تصمیم گرفتم که از این زمانم نهایت استفاده رو ببرم و با آسودگی خاطر ناهار بخورم درحالیکه منتظرم برای رسیدن قطار بعدی.
On hold (idiom)
If you’re on hold you’re waiting to speak to someone on the phone after your call has been answered.
Example: They put me on hold for 20 minutes while they tried to sort out the problem.
( هنگام مکالمه تلفنی ) منتظر بودن برای وصل شدن به اپراتور
اونا منو بیست دقیقه منو پشت گوشی منتظر کذاشتن درحالیکه داشتن سعی میکردن که مشکل رو حل کنن.
Hotline (noun)
A telephone number that people can call for information, often in an emergency.
Example: I called the electricity company’s hotline when the power went out.
خطوط تلفنی که برای کارهای خاص و ضروری استفاده میشن
وقتی که ارتباط قطع شد با خط تماس ضروری شرکت برق تماس گرفتم.
در ادامه سوالاتی که حول این موضوع در بخش سوم مصاحبه اسپیکینگ آیلتس پرسیده میشه رو میبینیم:
Does the weather have any impact on people’s daily activities?
پاسخ نمونه
بله قطعا همین طوره و وضعیت هوا میتونه تاثیرگذار باشه. بیشتر مردم از اینکه خیس بشن، متنفرن و واقعا دوست ندارن که توی هوای بارونی بیرون برن. اونا حالا ممکنه لباسای ضد آب بپوشن یا بخوان چتر استفاده بکنن ولی اگر واقعا مجبور نباشن ترجیح میدن که توی هوای بارونی توی خونه بمونن البته بعضی از فعالیتا هستن که فقط توی هوای صاف و غیر بارونی میشه انجامشون داد. مثل پیک نیک رفتن توی پارک یا فضاهای سبز یا شهربازی رفتن و کلا فعالیتهایی که در فضای باز انجام میشه. اگه هوا اجازه نده قطعا این کارا به تاخیر میفتن.
اما اگر شخصا در مورد خودم بخوام صحبت کنم آب و هوا خیلی تاثیری رو فعالیتهای من نذاشته. چرا که من از یه منطقهای میام که هوا توش بصورت خیلی وحشتناکی میتونه متغیر باشه. بعضی وقتا خیلی مرطوب سره و گاهی اوقات هواش خیلی شرجی و گرم میشه. برای این که لباس مناسب بپوشم پیش بینی هوا رو حتما مد نظر میگیرم و در کل روز یه حالت عادی داره، حالا چه آفتابی باشه و چه بارونی باشه.
Sample Answers:
Absolutely.
There are a lot of people that hate getting wet and will do anything to avoid going out in the rain. They could wear a waterproof jacket and take an umbrella, but unless they have no choice, they’d rather stay indoors.
There are some activities that can only be done in dry weather, such as picnicking in the park or riding a rollercoaster at a theme park. If the weather doesn’t permit, the activity is often postponed.
Personally, the weather doesn’t really have that much of an impact on my daily activities. I come from a country where seasons can vary wildly — some are very wet and cold, whereas others are typically hot and humid. I’ll take into account the forecast when picking out my clothes, but aside from that my day will go ahead as normal, come rain or shine.
لغات و اصطلاحات پاسخ نمونه
Waterproof (adjective)
Something that’s waterproof keeps out water. It could be an item of waterproof clothing, a piece of technology that can be submerged in water, or anything else that doesn’t let water inside.
Example: I bought a waterproof jacket for when it rains heavily.
ضد آب
من یه کاپشن ضد آب برای وقتایی که بارون سنگین میاد خریدم.
Postpone (verb)
To decide that something will not be done at the time when it was originally planned, but at a later time.
Example: The exam has been postponed until next Tuesday.
به تاخیر افتادن
امتحان تا سه شنبه بعد به تاخیر افتاده.
Impact (noun)
If something has an impact on something, it has some kind of effect or influence.
Example: Internet shopping has had an impact on traditional bookshops.
تاثیر، اثر
خریدای اینترنتی روی کتای فروشیهای سنتی تاثیر داشته.
Wildly (adverb)
Something that happens in an uncontrolled way.
Example: The fans cheered wildly when their team scored a goal.
وحشتناک
طرفداران به صورت وحشتناکی داد و فریاد میکردند وقتی که تیمشون گل میزد.
Humid (adjective)
If the air contains a lot of water vapor, it’s described as being humid.
Example: The weather was really hot and humid today. It was very uncomfortable.
مرطوب، شرجی
هوا امروز واقعا گرم و شرجی بود و خیلی اذیت میکرد.
Take into account (idiom)
If you consider or remember something when you’re trying to make a decision, you’re taking it into account.
Example: I hope my teacher will take into account the fact I was sick before my exams.
چیزی رو در نظر گرفتن
امیدوارم که معلم این واقعیت رو مد نظر قرار بده که من قبل از امتحانام مریض بودم.
Pick out (phrasal verb)
To choose or find something from a group.
Example: Have you picked out your dress for the wedding?
انتخاب کردن
لباست رو برای عروسی انتخاب کردی؟
Aside from (idiom)
Synonym for “except for”.
Example: I hardly watch any TV, aside from the news.
جدای از، به جز
خیلی به ندرت تلویزیون نگاه میکنم به جز برای اخبار.
Go ahead (phrasal verb)
To start or to continue to do something, especially after having to wait for some reason.
Example: We were able to go ahead with our plans to buy a house.
ادامه دادن
تواناییش رو داشتیم که برنامههامون رو برای خرید خونه ادامه بدیم.
Come rain or shine (idiom)
A phrase that’s used for saying that something always happens even if there’s problems, bad weather, or other difficulties.
Example: She runs six kilometers every morning, come rain or shine.
در هر وضعیتی
او هر روز شش کیلومتر میدوید حالا در هر وضعیتی که باشه.
سوال بعدی:
Why do people do different sports in different seasons?
پاسخ نمونه
من فکر میکنم که بعضی وقتا این فقط یه عادت هست که مردم در هر فصلی مردم یه کار خاصی رو انجام میدن اما گاهی اوقات هم دلیلش میتونه خیلی سادهتر از این چیزا باشه، مثلا ورزشهای زمستانی مثل اسکی یا اسنوبورد در فصول گرم و ماههای خیلی کمتر رایج هستند و معمولا کسی اونا رو در فصل گرم انجام نمیده.
البته بعضیا هستن مثل اسکیبازای حرفهای که حتی توی فصول گرم هم ممکنه حتی در یه پیست مصنوعی به تمرینهاشون ادامه بدن اما اغلب مردم اینو به عنوان یه تفریح میبینن و بیشتر سعی میکنن که نگهش دارن برای فصلای سرد.
بعضی اوقات هم ورزشهایی فقط توی تابستون انجام میشن و اگه غیر از این باشه و بخوایم اونا رو توی فصول سرد و مرطوب انجام بدیم خیلی ناراحت کننده و آزاردهنده هست. یکی از این ورزشا که به ذهن میرسه تنیسه که به طور سنتی هم معمولا توی فضای باز انجام میشه و اکثر مسابقات معروف و شناخته شده هم همه در اوج تابستون برگزار میشه. البته خب خیلی از ورزشها هم هستن که چون داخل سالن برگزار میشن، خیلی تفاوتی نداره که توی چه فصلی انجام بشن. هرچقدر هم که آب و هوا سرد باشه یا گرم اکثر اوقات مردم اونا رو توی سالن انجام میدن.
Sample Answer:
I think sometimes it’s just tradition, but in other cases there’s a more straightforward reason.
Winter sports, such as skiing and snowboarding are less common in the summer months. There are some avid skiers that will find a dry ski slope so they can keep practicing in the warmer months, but the vast majority of people will see it as a leisure activity that’s reserved for the colder months.
Oftentimes a sport is only really played in the summer months because it would be horrendously uncomfortable to play it in cold, wet weather. Tennis is one that comes to mind. It’s historically been an outdoor sport and all the famous competitions are held in the height of summer.
Sometimes the weather doesn’t make much of a difference. A lot of sports are played indoors and so no matter what the temperature is outside, people still play regardless.
لغات و اصطلاحات پاسخ نمونه
Straightforward (adjective)
Something that’s not complicated, difficult to understand, and not designed to confuse you.
Example: It’s a fairly straightforward process, and you’ll have no problems.
آسان، ساده، سر راست، شسته رفته
خیلی فرآیند سر راست و شسته رفتهایه.
Avid (adjective)
Someone who’s really eager, enthusiastic, or interested in something.
Example: She’s an avid reader as well as an avid football fan.
مشتاق
او هم یه کتابخون مشتاقه و هم یک طرفدار پر و پا قرص فوتباله.
Dry ski slope (noun)
A slope used for skiing that doesn’t rely on snow. It’s usually made of plastic or some other material that people can ski on in areas where there’s no snow.
Example: There’s a dry ski slope not far away that we use in the summer.
پیست اسکی مصنوعی
یه پیست اسکی مصنوعی هست که خیلی هم دور نیست و ما توی تابستون ازون استفاده میکنیم.
Reserved (adjective)
Something that’s kept for a particular purpose or person, and is otherwise unavailable.
Example A: The seats were reserved but the guests never showed up.
Example B: This activity is reserved for the winter months.
اختصاص یافته به شخصی یا چیزی، رزرو شده
(A) صندلیها رزرو شده بودند اما مهمونا هرگز نیومدن.
(B) این فعالیت مختص ماههای زمستونه.
Horrendous (adjective)
Something that’s horrendous is really extremely bad or unpleasant.
Example: Property in this part of town is horrendously expensive.
وحشتناک
در این قسمت شهر ملک وحشتناک گرونه.
The height of (idiom)
A phrase that’s used to describe the pinnacle of something.
Example: What the banks did was the height of greed.
اوجِ
کاری که بانکا انجام دادن دیگه اوج طمع بود.
No matter what (idiom)
It’s a phrase that’s used to emphasize that something is always true, or that someone must always do something.
Example: We’ve got to get to the airport on time, no matter what.
هر چی هم که پیش بیاد
هر چی هم که پیش بیاد باید سر وقت به فرودگاه برسیم.
Regardless (adverb)
If something happens without being affected by something or someone, it happens regardless.
Example: It seemed an impossible task, but we carried on regardless.
صرف نظر از
به نظر یه ماموریت ناممکنی میومد اما ما صرف نظر از این موقعیت ما ادامه دادیم.
اما نمونه سوال بعدی:
What kind of weather do people from your country like?
پاسخ نمونه
اغلب بریتانیاییا هوای آفتابی و خشک رو دوست دارن، اکثرا هم هوای خیلی گرم رو دوست ندارن اما به طور قطع هوای گرم تابستون رو دوست دارن وقتی که میتونن با شلوارک و تیشرت به بیرون برن. بیشتر اوقات سال هوای بریتانیا خیلی ضد حاله.
اغلب هوا ابریه و خیلی تند تند بارون میباره در حالیکه اکثر بریتانیاییا به این آب و هوا عادت کردن ولی خب خیلی دوستش ندارن و اغلب اوقات در حال نق زدن و شکایت کردن از هوا هستن وقتی که هوا خیلی ابری، دلگیر و بارونیه بنابراین آرزو میکنن که کاش هوا یه کم آفتابی بشه. بعضیا هم هستن که نمیتونن تحمل کنن تا تابستون و پرواز میکنن به یه کشور دیگهای برای چند هقتهای و وقتی بر میگردن کاملا برنزه شدن.
Sample Answers:
Most Brits love dry, sunny weather. They don’t like extreme heat for the most part, but they do like the warm summer months when they can wear shorts and T-shirts.
For most of the year, the weather in Britain is quite miserable. It’s often overcast and frequently rainy. While many Brits are used to this kind of climate, they don’t really like it all that much. They’ll often complain about the weather if another dreary day and wish for warmer weather.
In some cases, some people can’t wait for the summer and will jet off to a warmer country for a few weeks, coming back looking very tanned.
لغات و اصطلاحات پاسخ نمونه
For the most part (idiom)
A phrase used for saying that something is mainly true, but not completely true.
Example: For the most part we were happy to live with each other.
بیشتر، اغلب
اکثر اوقات ما خوشحال بودیم از این که با هم زندگی میکنیم.
Miserable (adjective)
Something that’s unpleasant and causing unhappiness. It can also be used to describe someone who’s very unhappy.
Example A: The weather is really miserable today.
Example B: She’s miserable living on her own.
(A) بدبخت
هوا امروز واقعا دلگیره.
(B) بیچاره
خیلی بیچاره هست که داره تنها زندگی میکنه.
Overcast (adjective)
A sky that’s completely covered with clouds.
Example: It’s going to be overcast this morning, but it’ll be sunny and clear skies this afternoon.
آب و هوای ابری
امروز صبح هوا ابریه خیلی دلگیر اما بعد از ظهر آفتابی و صاف خواهد بود.
Dreary (adjective)
Something that makes you feel bored or unhappy could be described as being dreary.
Example: The weather is really dreary today.
چیزی که مایه دلگیری یا دلتنگیه
هوا امروز آدم رو دل گیر میکنه.
Jet off (verb)
To fly somewhere on a plane.
Example: They will be jetting off to Spain this weekend.
پرواز کردن به جایی
اونا این آخر هفته به اسپانیا پرواز میکنن.
Tanned (adjective)
Someone who is tanned has darker skin than before because they’ve spent time in the sun or in a tanning bed.
Example: He was very tanned after his vacation.
آفتاب سوخته، برنزه
او بعد از تعطیلاتش خیلی برنزه شده بود.
و سوال آخر امروز:
Do people from your country talk about weather when they meet for the first time?
پاسخ نمونه
بعضیا این کارو میکنن اما اغلب کسانی که در مورد هوا صحبت میکنن افراد مسن هستن. اکثر اونا در مورد هوای اون روز یا پیش بینی هوای هفته آینده و این جور مسائل صحبت میکنن تا مکالمهای رو شروع کنن یا وقتی که اونا میخوان با کسی خوش و بش کنن معمولا از این موضوع پیش بینی هوا استفاده میکنن.
البته اینم باید بگم که صحبت کردن در مورد هوا معمولا مختص اوقات خاصیه مثلا وقتی که هوا خیلی داغه یا خیلی گرمه یا اینکه خیلی سرده یا شاید به عنوان مثال یه بارون خیلی شدیدی داره میاد. این جور مواقع معمولا مردم بیشتر در مورد هوا صحبت میکنن.
البته اینم باید بگم که به نظرم من خودم هم کم در مورد آب و هوا صحبت نکردم و برای اینکه به نظرم ممکنه خیلی خسته کننده باشه، سعیم رو کردم که خیلی کم از این موضوع برای صحبت کردن استفاده کنم. هنوزم هر از گاهی برای سر صحبت رو باز کردن از این موضوع استفاده می کنم اما اخیرا سعی کردم که موضوعات جدیدتری رو برای شروع صحبت استفاده کنم، مخصوصا اگه اولین باری باشه که دارم کسی رو میبینم.
Sample Answer:
Some do, but it’s mostly the older generation. The day’s or week’s forecast can be used as a conversation starter, and it’s often talked about when people are making small talk with each other. It’s a topic that’s usually reserved for the days when the weather is unusual in some way, such as when it’s scorching hot, bitterly cold, or there’s a downpour outside.
I suppose I’m guilty of talking about the weather too, but because it’s such a boring topic I’ve done my best to not talk about it as often as I used to. It is something I’ll still talk about from time to time, but I now work to find more interesting topics to chat about, especially if I’m meeting someone for the first time.
لغات و اصطلاحات پاسخ نمونه
Small talk (noun)
Small talk is an informal conversation about things that aren’t important. It’s usually between two people that don’t know each other well.
Example: I don’t enjoy parties where I have to make small talk with complete strangers.
گپ زدن
از مهمونیهای خوشم که نمیاد که در اون مجبورم با غریبهها شروع کنم به گپ زدن.
Scorching (adjective)
Something that’s extremely hot.
Example: It was a scorching day.
سوزان، داغ
روز خیلی داغی بود.
Bitterly cold (idiom)
If something is bitterly cold it is extremely cold.
Example: It’s bitterly cold in winter.
بسیار بسیار سرد
توی زمستون بسیار بسیار سرده
Downpour (noun)
A large amount of rain that falls quickly.
Example: The weather forecast said to expect downpours throughout the week.
باران سیل آسا
پیش بینی هوا انتظار سیلاب رو داشت در طول هفته
Do your best (idiom)
If you try as hard as you can to achieve something, you are said to be doing your best.
Example: I don’t know if I can finish the whole thing in one day, but I’ll do my best.
تمام سعی رو کردن
نمیدونم میتونم همشو توی یه روز انجام بدم اما تمام سعیم رو میکنم.
From time to time (idiom)
If something happens from time to time, it happens sometimes but not very often.
Example: I still think of him from time to time.
هر از گاهی
هنوز هر از گاهی به او فکر میکنم.
با در نظر گرفتن اهمیت کسب نمره آیلتس در آینده تحصیلی – مهاجرتی شما، آزمون و خطا در مسیر یادگیری زبان، هزینههای زمانی و مالی هنگفتی در پی خواهد داشت. بنابراین اگر هدف مشخص، فرصت معین و تصمیم قاطعی برای کسب نمره تضمینی آیلتس دارید، دوره خصوصی آیلتس تضمینی برای شما طراحی شده است.
منبع: verbling