بدبینی در انگلیسی را چگونه بیان کنیم؟
بدبینی در انگلیسی باعث بالابردن کیفیت و تداوم مکالمه میشود. مهم است یاد بگیرید وقتی در مورد چیزی بدبین هستید و شک دارید چگونه سوال بپرسید.
آیا بدبین بودن درست است؟
دوست داری در مورد گفته ها یکم عمیق تر تحقیق کنی تا حقیقت رو بفهمی؟
روان شناسان بر این باورند که ما باید از بدبینی سالم در زندگی روزمره خود استفاده کنیم.
بدبینی سالم باعث ایجاد سوال در ذهن میشود و در نهایت به ما این اطمینان را میدهد که آن چه گفته ایم درست باشد.
مردم حجم زیادی از اعتماد خود را به سیاستمداران،شرکت های بزرگ و دیگر چهره های معتمد مانند معلمان اختصاص میدهند.
مردم اغلب از چیزی که آن ها بهشان میگویند سوالی نمیپرسند و بدون هیچ شکی نسبت به درست بودنشان آن را میپذیرند.
پیشنهاد میکنیم برخی از این گفته ها را بخوانید تا از بدبینی سالم در زبان انگلیسی به خوبی استفاده کنید.
بدبین بودن به چه معناست؟
اجازه دهید تا واژه ی بدبینی را برای شما شرح دهیم.
اساسا بدبینی جایگاهی است که فلاسفه در آن قرار میگیرند.
در واقع بدبین بودن یعنی اجتناب از حقایق نهایی.
در مورد بدبینی
بدبینی یک اسم چکیده است.
این بدان معنی است که یک ایده یا احساس،مانند عشق یا نفرت وجود دارد.
ما میتوانیم از آن در یک جمله مانند این استفاده کنیم:
‘There is a lot of skepticism surrounding fortune telling.
تردید های زیادی پیرامون تقدیر وجود دارد.
‘I’m always skeptical when someone tells me they can predict my future.’
همیشه وقتی کسی به من میگویدکه میتواند آینده ی من را پیش بینی کند بدبین میشوم.
A person who is skeptical is a skeptic.
فردی که شک میکند، شکاک است.
– “Come on, let’s have our palms read!”
+ “No way, that’s all rubbish.”
– “Don’t be such a skeptic!”
بیخیال! اجازه بدهید تقدیر شما را بخوانم!
+ نه! این چرند است!
بدبین نباش!
عباراتی که میتوان برای بیان بدبینی در انگلیسی از آن ها استفاده کرد
به مثال های زیر دقت کنید و ببینید که عموما از چه عباراتی برای بیان بدبینی در انگلیسی استفاده میشود:
مثال اول:
When I was younger, I always wanted to buy something from airport gift shops.
Hang the cost, and the fact that I’d immediately lose whatever I bought down the side of the plane seat. My dad always tried to dissuade me with some little white lies.
وقتی جوون تر بودم، همیشه دلم میخواست چیزی از مغازه های داخل فرودگاه بخرم و هر بار که چیزی از فروشگاه های فرودگاه میخریدم، جدا از قیمتی که براش پرداخت میکردم همیشه اون وسیله زیر صندلی هواپیما میافتاد و گم میشد!
به خاطر همین پدرم همیشه تلاش میکرد که من رو با دروغ های مصلحتی از خرید منصرف کنه.
Dad: All the shops are closed today.
تمام فروشگاه ها امروز تعطیل هستند.
Me: ‘Are you sure?’
مطمئنی؟
Dad: ‘Yep.’
بله.
Me: ‘How is that possible?’
این چطور ممکنه؟
Dad: ‘It’s a public holiday here.’
اینجا روز تعطیلشونه
Me: ‘No way! You said that last time we were in Paris.’
امکان نداره! این حرف رو وقتی تو پاریس بودیم هم بهم زدی.
مثال دوم:
The police pull over a car which is driving at 15mph and swerving from one lane to another.
A man steps out of his car, swaying. The smell of a brewery rises off him
پلیس اتومبیلی را متوقف میکند که با سرعت ۱۵ مایل بر ساعت رانندگی میکند و از یک مسیر به مسیر دیگر منحرف میشود. مردی از ماشینش پیاده میشود و تکان میخورد.او به شدت بوی الکل میدهد.
Man: ‘Officer, I haven’t drunk anything today.’
من امروز چیزی ننوشیده ام!
Police officer: ‘I find that difficult to believe.’
باورش سخته!
مثال سوم:
تو این مثال سری به استرالیا میزنیم و در مورد حیوانات استرالیایی بحث میکنیم:
Gullible traveller: ‘I heard the most dangerous animal in Australia is the drop bear.’
مسافر زود باور: من شنیدهام که خطرناک ترین حیوان در استرالیا خرس بزرگ است.
Skeptical traveller: ‘Who told you that?’
مسافر بدبین : چه کسی این را به شما گفتهاست؟
Gullible traveller: ‘I read it somewhere on the internet.’
مسافر زودباور: من آن را در جایی در اینترنت خوانده ام.
Skeptical traveller: ‘I’m not sure about that.’
مسافر شکاک: ” من در این مورد مطمئن نیستم.
لازم است بدانید که خرس بزرگ اصلا وجود خارجی ندارد.
مثال چهارم:
در گذشته، بسیاری از مردم بر این باور بودند که ماه کامل بر رفتار انسانی تاثیر میگذارد.
در واقع، برخی از افراد هنوز هم این را باور دارند، اگر چه بسیاری از مطالعات درستی این مساله را رد کردهاند.
Grandma: ‘Tomorrow’s a full moon. You know people go a bit loopy on those days.’
مادربزرگ: فردا ماه کامل میشه. میدونی که مردم این روزا یکم خل و چل میشن.
Granddaughter: ‘Where did you hear that?’
نوه: این رو کجا شنیدی؟
Grandma: ‘Edna next door told me. She said her neighbor gets fully undressed and howls like a wolf during a full moon.’
مادربزرگ: همسایمون “ادنا” این رو گفته. او گفت که همسایشون کاملا لخت میشود و مثل یک گرگ در ماه کامل زوزه میکشد.
Granddaughter: ‘That can’t be true!’
نوه : این نمیتونه حقیقت داشته باشه.
مثال پنجم :
و آخرین نظریه که قطعا باید در مورد آن شک داشته باشیم: برخلاف بسیاری از شواهد، تعدادی از مردم هنوز بر این باورند که زمین صاف است.
Flat Earth believer: ‘The earth is flat, you know?’
فرد معتقد به صاف بودن زمین: زمین صافه. این رو میدونستی؟
Skeptic: ‘Are you sure about that?’
فرد شکاک: در موردش مطمئنی؟
Flat Earth believer: ‘Absolutely. And, there are vast continents hidden behind Antarctica where everyone is rich.’
فرد معتقد به صاف بودن زمین: البته. و قارههای بزرگی در پشت قطب جنوب پنهان شده اند که در آن همه ثروتمند هستند.
Skeptic: ‘That seems extremely unlikely to me.’
فرد شکاک : به نظر من که خیلی بعید به نظر میرسد.
بدبینی بیشتری هنگام سوال پرسیدن داشته باشید
همان طور که خواندید بدبینی مودبانه و سالم، در قالب سوال پرسیدن بیان میشوند.
برای این که در این زمینه مسلط تر شوید باید بسیار منتقدانه دربارهی اطلاعات پیش رویتان که باعث به وجود آمدن چنین سوالاتی میشوند فکر کنید.
برای مثال، اگر یک تبلیغ برای مسکن به شما میگوید که “هیچ چیز سریعتر جواب نمیدهد” باید به معنای پشت آن فکر کنید.
چیزی که این عبارت به شما نمیگوید این است که چیزی آهستهتر کار میکند.
بنابراین میتوانید در مورد سوالاتی که میتوانید از شرکت بپرسید، فکر کنید.
مثلا : “آیا چیزی هست که آهستهتر عمل کند؟”
“میتوانی این ارقام را به من نشان بدهی؟”
نکته : یک مسکن ساده هم به همین سرعت عمل میکند.
واکنش نشان دادن به بدبینی در انگلیسی
افرادی که چیزی برای پنهان کردن ندارند، عموما به سوالاتی که فرد بدبین از آن ها میپرسد، به خوبی و با آرامش پاسخ میدهند.
اما افرادی که هنگام مواجه شدن با این سوالات به صورت تهاجمی یا توهین آمیز واکنش نشان میدهند، افرادی هستند که باید نسبت به سخنان آن ها مشکوک شویم.
پس هنگامی که سوالی از شما پرسیده شد، به آرامی و مؤدبانه پاسخ دهید و فرد شکاک را با دلیل و منطق متقاعد کنید.