یادگیری اصطلاحات رایج انگلیسی یکی از جنبه‌های مهم تسلط بر زبان انگلیسیه. گویندگان بومی انگلیس در حین مکالمات خود از اصطلاحات و واژه‌های عامیانه‌ای استفاده می‌کنن، که اگر با این بافت از اصطلاحات‌، آشنایی نداشته باشید، قادر به درک درست از گوینده نخواهید بود.

بنابراین، چنانچه گستره معنایی لغات شما از کلمات لاتین، بیش از ۵۰۰ کلمه است، لازم دارید کم کم، با اصطلاحات رایج انگلیسی و واژه‌های عامیانه بیشتر آشنا بشید و زمان آن رسیده تا در دریای واژه‌های لاتین شیرجه‌ای عمیق بزنید. در این مقاله ما شما را با ۱۷ عدد از اصطلاحات رایج انگلیسی آشنا می‌کنیم.

اصطلاحات رایج انگلیسی

اگر به عنوان یک دانشجوی بین المللی در شهرهای آمریکا حضور دارید یا در انگلستان هستید، و یا به عنوان بخشی از نیروی کار در مناطقی حضور دارید که زبان مرجع لاتین دارند، با مشتریان بومی هم‌صحبت خواهید شد، و در این مکالمات، حتما اصطلاحات بومی خاصی را خواهید شنید. در طولانی مدت و تمرین فراوان، شما قادر خواهید بود، این اصطلاحات را بهتر درک کرده و در گفتگو‌های خود استفاده کنید.

ما در این مقاله سی و چهار اصطلاح رایج را به شما معرفی می‌کنیم. با ۲۴talkهمراه باشید تا زبان انگلیسی را مثل آب خوردن یاد بگیرید.

۱۷ اصطلاحات رایج در زبان انگلیسی

نشان دادن شور و هیجان زیاد : Bring down the house

این اصلاح بیانگر یک شور و هیجانه که اغلب در پی یک اتفاق خاص و شوکه کننده رخ می‌ده.

اصطلاحات رایج زبان انگلیسی Bring the house down

E.g. the contestant’s performance of the Celine Dion song brought down the house.

مثال: شرکت کننده در مسابقه، آهنگ سلن دیون را به نحو مهیجی اجرا کرد که باعث شور و هیجان فراوان شد.

تا نگرید طفل، کی نوشد لبن : The squeaky wheel gets the grease

این اصطلاح اغلب برای زمانی استفاده می‌شه که عامل شاخص و متفاوت توجه بیشتری به خود جلب می‌کند. حال شخصی که بیشتر از بقیه اعتراض می‌کنه، توجهات بیشتری رو به خودش جلب می‌کنه و در نتیجه می‌تونه خدمات بیشتری رو دریافت کنه.

اصطلاحات رایج زبان انگلیسی
 The squeaky wheel gets the  grease

در فارسی یک ضرب المثل معادل وجود داره که میگه: تا نگرید طفل، کی نوشد لبن.

 E.g. Harry could not stand Ryan’s complaining all day so he gave him the corner office space. I guess that, the squeaky wheel gets the grease.

مثال: هری تمام روز رو نتونست در مقابل اعتراضات رایان مقاومت کنه و بنابراین فضای کناری دفتر رو به او داد. رایان بالاخره چیزی که میخواست رو به دست آورد!

همرنگ جماعت شدن. نون به نرخ روز خوردن : Jump on the bandwagon

این اصطلاح برای زمانی است که به یک گروه خاص می‌پیوندید.

اصطلاحات رایج زبان انگلیسی 
jump on the bandwagon

E.g. Steve Job’s charismatic product launches caused a lot of young people to jump on the Apple bandwagon

مثال: راه اندازی کاریزماتیک خط تولید محصولات استیو جابز، منجر به این شد که بسیاری از جوانان امریکایی به سمت کمپانی اپل متمایل بشن.

کپی برابر با اصل بودن، پسر کو ندارد نشان از پدر : Chip off the old block

بیانگر یک شاخص قابل توجه در دو نسل از یک مجموعه است. و یا اینکه شباهت‌های رفتاری مشترک بین اعضای یک خانواده را تصور کنید. می‌تونید برخی خلق و خوهای پدر را در فرزندان ببینید.

اصطلاحات رایج زبان انگلیسی Chip off the old block

E.g. Look at Sam playing drums. He is definitely a chip off the old block.

مثال: به سام وقتی در حال درام زدن است، نگاه کنید، او جا پای پدرش گذاشته.

 در واقع بیانگر یک نسخه رفتاری جدید از سام هستیم که نمونه‌های مشابه رفتاری وی در پدرش مشاهده می‌شود.

کارهای ساده و پیش پا افتاده : Low hanging fruit

این اصطلاح اغلب برای کارهای آسان و پیش پا افتاده است. در واقع عملی که بتوان به سادگی و با سرعت انجام داد.

Low hanging fruit

E.g. The Company knew that translating their website to Spanish was a low hanging fruit.

برای مثال: شرکت می‌دونست که ترجمه سایتشون به زبان اسپانیایی، کار آسونیه.

تردید داشتن. مردد بودن : Grain of salt

برای فهمیدن اینکه برخی چیزها ممکنه اشتباه باشه. با تردید و شک به موضوعی نگاه کردن

Grain of salt

E.g. Political analysts always take poll numbers with a grain of salt.

مثال: تحلیلگران سیاسی، اغلب نتایج نظرسنجی‌ها را با تردید بیان میکنن.

شتاب‌زدگی : Jump the gun

بدون اینکه فکر کنید، کاری را خیلی زود انجام می‌دهید.

Jump the gun

E.g. the organizers jumped the gun and announced winners creating a lot of confusion.

مثال: برگزارکنندگان عجله به خرج دادند و برندگان را زود معرفی کردند که باعث سردرگمی زیادی شد.

تا اینجای کار با بخشی از اصطلاحات رایج انگلیسی آشنا شدیم. اما، آیا واقعا فکر می‌کنید چقدر اصطلاح لاتین وجود داره؟ آیا محدوده؟ نه. دنیای واژگان و اصطلاحات لاتین دنیای بزرگیه که اساتید ما می‌تونن شمارو با این دنیا آشنا کنند…

بی رودرواسی و تند برخورد کردن : Like a Dutch uncle

کسی که علنی و به شدت انتقاد می‌کند.

Like a Dutch uncle

E.g. I got angry and spoke like a Dutch uncle. I feel bad…

مثال: عصبانی شدم و بی‌رودرواسی صحبت کردم. احساس بدی دارم.

دست و پا چلفتی ، بی دست و پا یا بی انگیزه : To come out flat footed

نشان دهنده نا آماده بودن یا تحلیل رفتن.

E.g. the whole team was partying till late so it was not surprising that they all came out flat-footed to the game.

مثال: تمام تیم تا دیروقت در مهمانی بودن، عجیب نیست که بی انگیزه به بازی رفته باشند.

به هر طریق ممکن: By hook or by crook

استفاده از هر وسیله ای برای رسیدن به هدف.

By hook or by crook

E.g. the mayor wanted to win the election by hook or by crook.

مثال: شهردار می‌خواست با کلاهبرداری یا تقلب برنده انتخابات بشه.

خودتو جا یکی دیگه بزاری: Someone else’s shoes

بیان تصویر و تجربه کردن زندگی یک شخص دیگه.

Someone else’s shoes

E.g. If I could spend a day in someone else’s shoes then I would choose Barack Obama because then I want to know what his life is like.

مثال: اگر می‌تونستم خودمو جا کسی دیگه بزارم، اون شخص باراک اوباما بود، تا بدونم زندگی روزمرش چطوریه.

سیبی که از وسط دونیم شده. نشان دهنده شباهت زیاد بین دو چیز: Peas in a pod

برای نشان دادن واکنش و رفتار مشابه در دو فرد.

Peas in a pod

E.g. the twin girls do everything together, they are two peas in a pod.

مثال: دختران دوقلو، کارهاشونو با هم انجام میدن، انگار یه روح در دو بدن هستند.

بند کردن/شدن: Tied down

محدود کردن به یک شخص، تعهد یا وظیفه.

E.g. I’m not ready to get married or buy a house, I don’t want to be tied down.

مثال: من برای خرید خونه آماده نیستم و نمی‌تونم زندگی مشترک رو شروع کنم. من نمی‌خوام زندگیمو دربند کنم.

خاری در جشم : Pain in the ass

چیزی که باعث کلافگی میشه

E.g. have you made Gyoza before? It looks like it would be a pain in the ass, but it’s actually really easy!

مثال: قبلا پیراشکی درست کرده بودی؟ به نظر خیلی سخت میومد. در صورتی که خیلی ساده بود.

زیادی درگیر کارای مختلف بودن طوری که وقت و انرژی کم بیاری: Spread too thin

اصطلاحی که موقعی یک فرد بیش از حد توان و انرژی و زمان خود هزینه می‌کنه، استفاده می‌شه.

Spread too thin

E.g. I can’t do that assignment and help out with the volunteer group tomorrow night, I’m already spread too thin.

مثال: من فردا شب نمیتونم به خوبی وظیفمو انجام بدم و به گروه داوطلبا اضافه بشم. همین الان کم آوردم.

سر به سر کسی گذاشتن: Pull somebody’s leg

E.g. I know you’re the one that tapped me on my shoulder, stop pulling my leg.

مثال: میدونم تو داری میزنی رو شونم. سر به سرم نزار…

Pull somebody’s leg

پیروی کردن از قوانین: Toe the line

برای زمانی که یک فرد در یک سطح خاص یا حرفه‌ای رفتار می‌کنه.

Toe the line

E.g. Jeremy was fired at work because he couldn’t toe the line.

مثال: جرمی از محیط کارش اخراج شد، چون نتونست روی خط قوانین حرکت کنه.

ما در این مقاله به بررسی تعدادی از اصطلاحات رایج انگلیسی پرداختیم تا گامی جدید در این مسیر زیبا برداشته باشیم. یادگیری اصطلاحات و واژگان رایج در زبان انگلیسی، یکی از راهکارهای مفید تسلط بر زبان انگلیسیه.

استفاده از اصطلاحات رایج انگلیسی یکی از راه‌های ساده در تعاملات بین المللیه. حال با ۲۴talk همراه باشید تا خیلی ساده و راحت بتونید با شرکت در کلاس‌های مجازی ما، تو خونه زبان انگلیسی رو یاد بگیرید. همیشه قادره توهر شرایطی شمارو راهنمایی کنه تا به بهترین شکل ممکن به زبان انگلیسی مسلط بشید .

ادامه این اصطلاحات را در مقاله بعدی ما بخوانید